سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پدر

        شعری از

        مــــانی سرخابی

        از دفتر اشعار کلاسیک نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۱ ۱۳:۵۸ شماره ثبت ۷۴۰۶
          بازدید : ۹۶۹   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مــــانی سرخابی

        وقتی کودکیم نگاه را فهمید

        مادرم را در اتاقی بیمار دیدم

        پدرم راکه از خستگی چرت میزد

        عاشقانه  گوشه دیوار دیدم

         

        از بس که در آفتاب کار کرده بود

        دستهای پینه بسته اش بی حال بود

        حتی رمق صحبت کردن نداشت

        ولی نگاه مهربانش خوشحال بود

         

        او برایم همیشه لبخند میزد

        گر چه جایش کنارمان خالی بود

        ولی همیشه سکوت پر معنایش

        مانند نقوش خوشرنگ قالی بود

         

        همیشه باورش برایم سخت بود

         چرا از رنجهایش حکایت نکرد

        باهمه زخمهایی که برداشته بود

         لحضه ای از خدایش شکایت نکرد

         

        با وجود آنکه عاشق مادر بود

        ازوداعش  همیشه گریه میکرد

        و هر هفته در غروب پنج شنبه

        بسته ای خرما برایش هدیه میکرد

         

         عاقبت خانه سالمندان مهر

        آخرین خلوت بیداری اش  بود

        و دیگر او کسی را نمیشناخت

        فراموشی تنها بیماری اش  بود

         

        او از زندگی سی ساله با عشق

        فقط بیماری را سهم برده بود

        ولی او با اینکه سوادی نداشت

         مادرم را  خوشبخت کرده بود .

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6