دوشنبه ۳ دی
رنج و تباهی شعری از محمد غفاری
از دفتر عاشقانه های من نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۸ ۱۵:۲۱ شماره ثبت ۷۴۰۲۵
بازدید : ۶۴۶ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب محمد غفاری
|
روسقف اسمون من
نه خورشیدی نه ماهی هست
تا اونجایی که می بینیم
فقط رنجو تباهی هست
زمین در حسرت نوره
زمان در حسرت شادی
خدایا این چه درد بود
که به دنیای من دادی
یکی خورشیدو دزدیده
یکی ماهو بغل کرده
یکی قرصای خوابش رو
تو ابر تیره حل کرده
یکی حالش از این سرما
از این تاریکی میگیره
یکی تو حسرت خورشید
داره جون میده می میره
رو سقف اسمون من
یکی خورشیدو گم کرده
یکی که منتظر مونده
دوباره نور برگرده
|
|
نقدها و نظرات
|
ممنونم استاد گرامی از نظر لطفتون | |
|
ممنونم استاد گرامی از نظر لطفتون | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیبا بود