سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        صبر ایوب

        شعری از

        یدالله عوضپور آصف

        از دفتر عارفانه نوع شعر قصیده

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ۰۰:۱۴ شماره ثبت ۷۳۹۵۱
          بازدید : ۶۱۶   |    نظرات : ۱۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر یدالله عوضپور آصف
        آخرین اشعار ناب یدالله عوضپور آصف

        صبرایوب
        درخبراست که ابلیس برخداپرستی ایوب حسدبرد
        لذا به درگاه خدا عرض کرد،اگر مرا به مال و فرزندان ایوب
        مسلط کنی اورابه غفلت وکفران درکشم.خداوند رخصت داد.
        شیطان مال ومنال ایوب راتباه ساخت.ایوب نبی گفت خدا داده بود ،
        هم اوهم تباه کرد.
        ابلیس از خدا تسلط برجان ایوب را خواست!خداهم پذیرفت .
        ابلیس بیامد و بادی دربینیِ حضرت ایوب دمید که به مرض
        جزام دچارشد. هفت سال درگودال کناسه گرفتار{خوره} بود
        ومردم ازاو می گریختند. ولی ایوب هرگز ازذکر خدا غافل نبود
        ودرآن بلا صبر پیشه می کرد....
        پیروان و کارگردانان ابلیس آن لعین را دلتنگ و غمناک دیدند.
        پرسیدند مهترماراچه پیش آمده،ابلیس گفت درکارایوب مانده ام،
        هرچه فن و حیله بود به کار گرفتم ولی بر او ظفرنیافتم.
        مریدان گفتند هرچه با آدم کردی ، درکارایوب کن.
        گفت اورا با حوا به دام انداختم. با ایوب هم همین کنم.
        ابلیس بصورت پیرمردپارسایی نزد{رحمته}زن ایوب رفت وگفت
        ای کنیزخداشوهرت کجاست؟زن گفت آنست که درمزبله افتاده،
        خوره گرفته است وخوارک کرمها شده.ابلیس گفت این ایوبست
        که زیبایی جمال و مال و جاه داشت؟اگرمیخواهی همه چیز را به او
        برگردانم ، گوسفندی نذرمن کن.
        رحمته نزد ایوب شدماجرا بازگفت وفریاد برآوردکه تاکی این خواری
        ومذلت؟بیا گوسفندی ذبح کن و خودرا وارهان..
        حضرت ایوب دانست که این حربۀ جدید ابلیس است ،به زن گفت
        آنچه ازمال و جاه وفرزند داشتیم همه ازخدابوده واینک بازگرفته.
        ماهشتاد سال ازآن نعمتها برخورداربودیم وحالاهفت سال است
        گرفتاربلا شده ایم.هنوز هفتاد وسه سال مانده تا نعمت ونقمت
        مساوی گردد.حالا مراگویی که درراه غیر خدا گوسفند قربانی کنم؟
        بخدا قسم اگرشفا یافتم توراصد تازیانه بزنم.ازاین پس غذاییکه
        توآوری نخورم وتوراهم نبینم ، و زن راازخوددورکرد. آنگاه
        سربرزمین گذاشت وزاریدکه خدایا بی غذاویارهمدم شدم.دیگر
         طاقتم طاق شده.بلای کامل بمن رسیده،تو رحیم ترین، راحمانی.
        فرمان رسید که یا ایوب دعایت را اجابت کردیم.
        اکنون سر بردار وپای برزمین کوب.
        ایوب پای برزمین کوبید ، چشمۀ آبی پدیدآمد،شستشویی کرد
         فی الحال عافیت و سلامتی و جوانی به او باز آمد.
        جامه ای فاخرپوشید وبربالایی نشست. زن ایوب به مزبله بازآمد
        شوهرنیافت . دورتر جوانی را دید سالم و شاداب .
        پرسید بیمار این مزبله را ندیدی چی شد کجارفت؟
        شرمش آمد که نزدیک آن جوان شود.ایوب اورا بخود خواند گفت
        ای کنیزخدا چه میجویی؟ گفت بیماری داشتم اینجا وحالا نمی بینم.
        باشد که هلاک شده باشد.ایوب پرسید با آن بیمار چه نسبتی داری
         زن گفت شوهرم بوده. ایوب گفت اگرباز بینی می شناسی؟
        رحمته نیک در او نگریست و ازدندانها به وقت تبسم اورا شناخت
        برخاست و دست درگردن وی انداخت...
        این است پاداشت صبر جمیل.. والله اعلم
        برگرفته از تفسیر خواجه عبدالله انصاری با اندکی تصرف.!
        ی.ع.آصف
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ۱۲:۲۷
        درود استاد خندانک

        زیبا نگاشتید خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۸ ۰۰:۱۱
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و آموزنده بود
        دستمریزاد خندانک
        محمدزبیر براهویی (میم دادخواه)
        چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ۰۵:۵۴
        درود بر شما استاد خندانک

        چه قدر زیبا و پندآموز است داستان های پیامبران الهی خندانک

        خداوند به همه ی ما صبر جمیل عنایت کند خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ۱۲:۲۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فرحناز راسخ
        چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ۰۶:۱۴
        بسیار زیبا ‌ وپند اموز درود ب شما
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ۱۲:۲۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ۱۱:۲۶
        سلام ودرود براستاد بزرگوار
        بسیار عالی بود بجا
        زنده باشیدوعاقبت بخیر باخانواده
        اعوذباالله الشیطان الرجیم پناه میبرم بخدای مهربان
        درپناه خدای مهربان باشید الهی آمین
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ۱۲:۲۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        یدالله عوضپور    آصف
        چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ۱۳:۰۳
        گرامی یاران جان
        درودخدا برشما باد
        پست ارسالی اخیر گرچه متفاوت با سایر مراسلات حقیر می باشد
        اما حاوی نکاتی پندآموز است که میتواند گره گشاباشد.
        نکته ای کلیدی درمتن فوق مشاهده میشود و آن رخصت ابلیس از خدای
        رحمانست برای انجام مقاصد خویش.
        جالبتر مُهرتایید خداست بر درخواست ابلیس، نه یکبار بلکه چندبار،
        آنهم برای یکی از بهترین بندگانش.
        همراهی شما را می طلبم خندانک خندانک خندانک خندانک
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ۱۶:۱۷
        سلام استاد آصف عزیز و گرامی
        بسیار عالی بود
        مانا باشید به مهر
        تلنگری بود بر دل سیاهمان
        خندانک خندانک خندانک
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ۱۶:۴۴
        درود استاد آصف عزیز خندانک
        ممنون بخاطر این پست تفکربرانگیز خندانک
        الم اعهد الیکم یا بنی آدم الاتعبدوالشیطان انه لکم عدو مبین و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم
        شیطان دشمن انسان است و مخلوق خدا. شیطان را نسزد که با خدا دشمنی کند، عددی نیست در برابر عظمت خالق یکتا، او هرچه در توان دارد برای گمراه کردن انسان به کار می گیرد تا بگوید من از انسان برترم.
        آن هنگام که ابلیس بر آدم سجده نکرد، و خدا او را پس از چند هزار سال عبادت به جرم نافرمانی و تکبر که نمود کفر او بود، از درگاه خود راند، به عزت پروردگار قسم خورد که آدمیان را گمراه کند به جز بندگان مخلص خدا را، زیرا خوب می دانست که خلوص حصاری نشکستنی در برابر اوست...

        ایستاده شیطان
        بر بلندای توحید
        و بیرحمانه می نگرد
        هبوط مرا در کفر...
        چه زیبا می شود این عجوزه گاهی
        چه مهربان می شود دل سنگش
        و چه مکرها می کند این شب زلیخایی
        آی! آفریننده! مرا دریاب!
        گرچه قلب نحیفم
        از تبار یوسف نیست...(م. فریاد)

        زیاده گویی ام را ببخشید استاد خندانک
        آفتاب اندیشه تون تابان خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ۱۸:۲۹



        سلام و عرض ارادت واحترام
        محضر جناب آصف بزرگوار
        بسیار ممنونم از شما خندانک

        شعله(مریم.هزارجریبی)
        چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ۲۰:۵۱
        درود استاد بسیار واقعه ی زیبایی بود
        هرچند ما از هزارن شبیه این پند نگرفتیم و باز در کار خدا عیب جویی میکنیم
        عااالی بود
        ولی اله بایبوردی
        چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ۲۱:۴۸
        سلام و درود بر استاد ارجمند

        بسیار آموزنده بود و می باشد ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی رفیــــعی وردنجانی
        چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ۲۳:۲۷


        سلام و درود استاد گرانقدرم جناب آصف عزیز
        عالی و آموزنده قلم زده ایدبزرگوار
        بهره مند شده و استفاده نمودم
        طاعات و عبادات قبول حضرت حق
        التماس دعا. در پناه خدا
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک


        رحیم نیکوفر   ( آیمان )
        پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۸ ۰۱:۵۴
        سلام و درودها
        بهرمند شدم
        زیبا بود استاد
        سپاس
        خندانک خندانک
        اعظم قارلقی
        دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ ۱۷:۵۳
        خندانک خندانک خندانک
        دستِ خداوند همواره همراهِ بزرگانی چون شما
        جاودان بمانید استاد خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        9