جمعه ۲ آذر
نقاب شعری از مهدی تنهائی
از دفتر شب های مهتابی نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۰۰:۵۴ شماره ثبت ۷۳۱۵۰
بازدید : ۷۷۸ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب مهدی تنهائی
|
#م_ت_
صورتش زیر نقاب، خوب پنهان کرده بود...
صورتی که بر ملا می کرد زود...
راز قلبِ سنگِ بی احساس را...
اوخدای حیله بود، ساده بودن می نمود...
شعرها از رازداری، باوفایی می سرود...
باورش را نزد دل؛ او چه آسان کرده بود...
کاش می دانستم که بود...یک رفیق نیمه راه...
مدتی را ماندنی ست...
بودنش هم پر ز راز و نقشه بود...
کاش می فهمیدم دریغ...
راز های قلب سنگ و سخت او...چون کتاب کهنه ای؛ با خطِ منسوخ قدیم...
نزد من نا خواندنی ست...
کاش می فهمیدم که او...چون عبوسی که با لبخند هم بیگانه است...
مدتی از بی کسی؛ با هزاران مکر و نیرنگ و فریب...
صورتش را شاد وخندان کرده بود...
#م_ت_
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس مهرتان استاد استکی بزرگوار | |
|
سپاسگزار حضور پر مهرتان هستم جناب حکیم | |
|
درود بانو سیندخت ممنون از نگاه زیبایت زنده باشید و سبز | |
|
سپاسگزارم جناب عمران عزبز | |
|
درود جناب اسماعیلی عزیز ممنون از نگاه زیبایتان | |
|
سپاس مهرتان جناب مزینانی عزیز | |
|
سپاسگزارم جناب هداوند عزیز | |
|
سپاسگزارم جناب زارع عزیز و بزرگوار ممنون از نگاه زیبایتان | |
|
سپاس مهرتان جناب بذلی عزیز | |
|
سپاسگزارم جناب همایون خان دوست عزیزم ممنون از نگاه زیبایت | |
|
سپاس مهرتان بانو یوسفی عزیز ...لطف بی دریغتان بر این حقیر را ارج می نهم و سپاسگزار حضور گرمتان هستم دلتون بی غم | |
|
سلام و سپاس بابت لطف و حضور پر مهرتان جناب صالحی عزیز | |
|
درود جناب حکیمی عزیز ... توجه و صرف وقتتان را ارج می نهم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیبا بود