جمعه ۲ آذر
بار دیگر به دلم مهر نگاه تو نشست شعری از محسن مهرپرور ( م مهر)
از دفتر مهر نوع شعر
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۶ تير ۱۳۹۱ ۰۳:۴۴ شماره ثبت ۷۲۵۴
بازدید : ۸۲۱ | نظرات : ۵
|
دفاتر شعر محسن مهرپرور ( م مهر)
آخرین اشعار ناب محسن مهرپرور ( م مهر)
|
رفتی انگار نه انگار، وفائی هم هست
رفتی و این دل تنها به جدائی پیوست
سالها جرم تو را حبس کشید این دل تنگ
بارها محکمه یِ عشق به شلاقم بست
دل به اقرار غَمَت روز و شب آرام نداشت
کم کَمک زیر شکنجه دلَکم رفت ز دست
بنشین ، یار قدیمی ، که نگاهت بکنم
چشم من بعد تو دل را به ندیدن ها بست
چشم تو لیک همان است ،همان بی پروا
مژه هایش همه خونریز، نظرهایش مست
لبِ من بعد تو بر هیچ لبی لب نگذاشت
گاه و بی گاه از اعماق دلش آهی جَست
لب تو سرخ تراز پیش و پر از وسوسه است
وای از این وسوسه ی سرخ ،از این قله ی پست
بنشین یار قدیمی به برم تا که تو را
ببرم تا ته آن کوچه یِ تنگِ بنبست
ما در آن خلوت پر خاطره با هم بودیم
من و تو با غزل و بوسه و رویا همدست
من و تو در هم و برهم پُرِغوغا ، پر شور
خالص و پاک ،چو آیینه ی صافی یکدست
بنشین یار قدیمی به ببرم تا که دلم
این دل مرده که از دوری روی تو شکست
زنده گردد به دمِ آن لب غذرائی تو
بار دیگر به دلم مهر نگاه تو نشست
م مهر
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.