شنبه ۱۰ آذر
آتش افروز شعری از علی معصومی
از دفتر در کوچه های انتظار نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱ فروردين ۱۳۹۸ ۱۱:۴۳ شماره ثبت ۷۲۳۰۷
بازدید : ۵۳۲ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب علی معصومی
|
آنکه خالی به رخ شاهد جانانه نهاد
در کمین گاه نظر نرگس فتانه نهاد
از پریشانی زلفی به سر دوش نسیم
زنبق و سوسن و نسرین بسر شانه نهاد
آتش افروز شب شمع فروزان شد و باز
شعله در بال و پر نازک پروانه نهاد
اوکه نزدیکترین فاصله را با من داشت
خطر گمرهی از منزل و کاشانه نهاد
واژه در واژه اسرار مرا گفت و شنید
تا که آتش به نهاد و دل دردانه نهاد
تار و پودم همه در وادی حیرانی بود
کهربا گونه گرفت و سر پیمانه نهاد
دمی از روح بلندش به تن خاکم زد
به امانت گهری در کف دیوانه نهاد
سر معصومی و خاک ره آن یار عزیز
که مرا منتظر غمزه ی مستانه نهاد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود فراوان بر شما جناب معصومی بزرگوار
همچنین، مبارک است سال 98 و جان گرفتن طبیعت