يکشنبه ۲ دی
دود بی پایان! شعری از بهرام سپهریان
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷ ۲۲:۲۲ شماره ثبت ۷۲۲۹۸
بازدید : ۲۵۹ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب بهرام سپهریان
|
تو آمدی
سیبی در دست
لبخندی بر لب،
خورشید از چهره ات گرم
ماه از چشمانت روشن ،
ستاره از صدف دندانت پر نور ،
افسوس دیر رسیدی !
سایه ای از کنارم گذشت ،
من رفته بودم از خود ،
با فانوسی در دست
فرسنگ ها دورتر از شب
جایی که نه من بودم
نه نشانی از تو ،
سو سوی نیمه جان چراغی بود
در باد ،
لباس ژنده ای بر تن
دندانهایی که بر هم می کوبید
از هراسِ رفتنِ تو ،
دستهایی که با گرما قهر بود
درزمستانی که
زغال نیم سوخته اش بودم،
لابه لای دودی که پایان نداشت .... !
|
|
نقدها و نظرات
|
درودت باد مهربان ، ممنونم از لطفت | |
|
درودت باد مهربان ، ممنونم از لطفت | |
|
درودت باد ممنونم از لطفت | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سال نو مبارک