سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 24 فروردين 1404
    15 شوال 1446
      Sunday 13 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

        يکشنبه ۲۴ فروردين

        سمفونی من

        شعری از

        بردیا امین افشار

        از دفتر گل سنگ نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۷ اسفند ۱۳۹۷ ۱۳:۳۳ شماره ثبت ۷۲۰۰۵
          بازدید : ۳۹۱   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بردیا امین افشار
        آخرین اشعار ناب بردیا امین افشار

        کردم آرام ، نگاهی به آسمان در خفا
        می زد ستاره ، چشمک به باد صبا
         
        می کشید ماه حریر ابر ، بر روی خود
        می خزید شهاب ، در گوشه ای از فضا
         
         برپا بود ، مجلس بزم و عشق و طرب
        می داد کهکشان ، رخسار خود را جلا
         
        افلاکیان دستشان بود بر گردن معشوق
        می ریختند می به قدح  ، آزاد و رها
         
        من اما نگاهم بود روی به سوی زمین
        نمی کردم از سماعِ آسمان ، هیچ صفا
         
        داشتم بر لب ، لبخندی تلخ و زهرآگین
        بودم آزرده ، ازِ آن حال و این هوا
         
        می دیدم که می گرید زمین در پنجهه هایشان
        کرده بودند پنهان ، حقیقت را در زیر عبا
         
        نداشتند دغدغۀ خاکیان را به دل
        نمی خوردند غصه ، نه در ماورا نه در ورا
         
        بود بزمشان رنگین و دلهایشان شاد
        می گشت خاک به زیر پایشان ، طلا
         
        بودند آسمانی و همه از جنس زندگی
        بودم از دیار مرگ و ، جنس من از جنس بلا
         
        داشت ذره هایشان ارزش ، ورای حد تقریر
        نداشت اما تمام من ، قیمت ، ارزش و بها
         
        می کردم بی شکایت عبادت و نمی زدم دم
        می ترسیدم از فردای محشر ، از عِقاب و جزا
         
        بود چاه ، اینکه بپرسم از کسی چون و چرا
         بود راه ، اینکه گردم بی چرا برایشان فدا
         
        نمی خواهم دیگر از آسمان ، قطره های باران
        نمی جویم فردا را ، دیگر از درهای این سَرا
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷ ۲۲:۰۳
        درود بزرگوار
        موثر و زیبا بود خندانک
        مریم محبوب
        يکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷ ۰۸:۴۲
        درود خندانک

        خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        يکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷ ۱۱:۴۶
        درودتان
        خندانک خندانک خندانک
        کبری یوسفی
        يکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷ ۱۹:۲۸
        سلام بزرگوار
        دروتان زیبا بود
        موفق باشید درپناه خدا
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2