سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 27 فروردين 1404
    18 شوال 1446
      Wednesday 16 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

        چهارشنبه ۲۷ فروردين

        انسان چشمانِ مرا چشم تو حیوان میکند

        شعری از

        محسن مهرپرور ( م مهر)

        از دفتر مهر نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۱ ۰۴:۴۵ شماره ثبت ۷۱۷۹
          بازدید : ۷۷۸   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محسن مهرپرور ( م مهر)

         

         

        انسان چشمانِ مرا چشم تو حیوان میکند
        وقتی نگاهم میکنی،احساس ،طغیان میکند
        در ابتذال بوسه ها ، عرفانِ لبهای مرا
        مشروب سرخ لعلِ تو، درگیرعصیان میکند
        در بستر تن دادگی،دامانِ تب دارِ تو را
        دستِ غریزه میدرد،عریانِ عریان میکند
        نرمی اندام تو را ، درعمق تاریک زمان
        آغوش من میبلعد و درخویش پنهان میکند
        زوزه ی گرگی میجهد ،از حلق شب بر چهره ات
        آن صورت ماه تو را ، ابری پریشان میکند
        انسان چشمانِ مرا چشمِ تو حیوان میکند
        آری مرا این عاشقی با خاک یکسان میکند
        م مهر

         

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        دنیایِ لاکِردارِ لامَصّب ای بی وفایِ بی مَرام ای شَب ااا سرریز گشتی از تباهی ها در غزّه جانم را گرفت این تَب ااا بداهه ب
        سید مرتضی سیدی

        مسحورِ چشمِ مستِ تو را شرابِ لعلِ لبت مگر دوا بکند
        آذر دخت

        روزگاریست که در میخانه خدمت میکنم ااا در لباس فقر کار اهل دولت میکنم
        سیده نسترن طالب زاده

        د ساربانا بار بگشا ز اشتران ااا شهر تبریزست و کوی دلستان ااا درودی دگربار سرکارخانم دکتر حسین زاده شهدخت ادب و عرفان و تعالی ااا اشعلری برگزیده از دیوان استاد بهار بود تقدیم حضور یازان و دوستات ااا دور است از ادب کمترین ااا طعنه و ایذا در محضر سروران عالی قدر ااا ژرف بود ابیات در نگاهم همین ااا با مهر بی مر
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        من متعجبم سلام بانو دکتر طالب زاده نمی دانم سلام و احوال پرستی تان بامن کجا و شعر طعنه دار زهرآگینِ فرومایه خواندن دوستان من یا من کجا ااا خب کدام یک را باور کنم ممنونم از فیض نصایح ملوکانه ی شما بانو واقعا نواختی مان آه و بدرود

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1