جمعه ۷ دی
خاک سرخوش شعری از شهرام عمرانی
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷ ۲۱:۱۸ شماره ثبت ۷۰۷۷۳
بازدید : ۶۴۳ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب شهرام عمرانی
|
من گوهر آن خاک سرخوش ام
که جدا گشتنِ من، سخت بر او بود
و چو مادر به فرزند مرا حس می داشت
من اما چو جنینی به لگدهای خودم افزودم
شکمش را بدریدم
شدم گوشت و از رگ جریانی ساختم
بر دو پا رأس شدم
راه را پیش گرفتم پی آن نور
کزان جان به تن و
روح بگیرم!
بشوم شاه خلایق و ازین کام بگیرم
خاک مرا گرچه رها کرد اما به خیالش
میروم. سیر شدم. خسته شدم. برمیگردم!
میشود خانه دوباره
تاابد منزل و ماوای تن ام
چه ساده!
ندانست که من هر چه توانم بکنم
که مبادا برسد حادثه تلخ وصالش
ولی افسوس که آن نور مرا خواهد کاشت
و جدا خواهد رفت
و من ای خاک ازین لحظه
تورا خواهم خواند
تورا خواهم خواست...
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا بود