سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 16 ارديبهشت 1404
    10 ذو القعدة 1446
      Tuesday 6 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        بخشندگی را از گل بیاموز؛ زیرا حتی ته كفشی را كه لگدمالش می كند خوشبو می سازد.اونوره دو بالزاك

        سه شنبه ۱۶ ارديبهشت

        قضاوت ؟؟

        شعری از

        باقر رمزی ( باصر )

        از دفتر دفترچه بغلی سیاه مشقهای من نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۷ دی ۱۳۹۷ ۲۱:۳۱ شماره ثبت ۷۰۰۸۶
          بازدید : ۶۸۸   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

         
        نتیجه تصویری برای این مکان مجهز به دوربی
         
         
        قضاوت ؟؟
         
        دوست دارم فقط یک گام پایین بیائی
         
        و خستگان و سوختگان حقیقت را ببینی
         
        میدانی که نگریستن از بالا انحصاری ست ؟
         
        بگذار با هم قدم بزنیم شانه به شانه
         
        تو از تمول بگو و من از تعقل
         
        من از طیب خاطر می گویم
         
        و تو از نشیب یوری گاگارین
         
        من تو را به اندازه ی آب نخوردن می شناسم
         
        این تویی که از من خبر نداری
         
        نمیدانم . . . . . قضاوت ؟؟
         
        نه ، نه
         
        قطعا جایگاه من نیست
         
        و اصلا از درون انسانها سخن نمی گویم
         
        اما نمی دانم چگونه بدون هیچ تفکری
         
        با جربزه ی مجازی ات به خودت
         
        اجازه ی قضاوت
         
        دل انسانها را می دهی ؟؟
         
        تو در مقابل همه ی ، همه ی ، همه ، اندکی
         
        بگذار از جان نگوئیم
         
        چرا ؟
         
         فانی ست ؟
         
        ارواح قبل از جسم خلق شده اند و پاک اند
         
        پس ارواح خبیثه چیست ؟؟
         
        نه نه ، زبانم لال ، تو از آنها نیستی
         
        می دانم ، مطمئنم
         
        اما چرا ؟
         
        اما چرا ؟
         
        با عصای کذایی چوبینت همه را می زنی
         
        تو گمان برده ای که همه
         
        مانند . . . . در ویرانه ی سرقت به دنیا آمده اند ؟
         
        اگر اشتباه می گویم
         
        پس چرا ؟
         
        پس چرا ؟
         
        بر در و دیوار
         
        نوشته ای . . . .
         
        این مکان مجهز به دوربین
         
        مدار بسته می باشد ؟؟
         
          توهین به بشریت ؟؟؟ . . . . . .
         
         
         
         
        نتیجه تصویری برای این مکان مجهز به دوربی
         
         
        باقر رمزی باصر
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        مجید شیاسی  مجید
        شنبه ۸ دی ۱۳۹۷ ۱۰:۱۰
        سلام درود برشمابسیارزیبا و عالی
        کبری یوسفی
        شنبه ۸ دی ۱۳۹۷ ۱۴:۰۸
        سلام بزرگوار
        خداقوت زیبا سروده اید
        درپناه حق خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        شنبه ۸ دی ۱۳۹۷ ۱۴:۵۷
        درودتان جاب باصر عزیز
        بسیار زیباااااااا
        خندانک خندانک خندانک
        افسانه طرح زاده
        يکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷ ۱۱:۰۰
        شعرتون ادمو به تفکر وا میداره ممنونم خندانک خندانک خندانک خندانک
        احمد خدادادی دهکردی
        يکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷ ۱۲:۰۱
        درودبراستادرمزی عزیز بسیارزیبا وپرمعنی احسنت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1