سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 25 فروردين 1404
  • روز بزرگداشت عطار نيشابوري
16 شوال 1446
    Monday 14 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

      دوشنبه ۲۵ فروردين

      مزاج

      شعری از

      پژمان بدری

      از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۳ آذر ۱۳۹۷ ۱۷:۳۴ شماره ثبت ۶۹۷۱۲
        بازدید : ۹۳۵   |    نظرات : ۱۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر پژمان بدری
      آخرین اشعار ناب پژمان بدری

      خورشید غایب ست

      جماعتی با تیغِ

      آلوده به طاغوت

      عملِ جراحیِ نازیبایی

      روی صورتِ شب

      انجام می دهند

      تا ماه و ستارگان

      از چهره اش

      تکانده شوند و

      غده ی بدخیمِ

      سیاهیِ مطلقِ

      نظمِ نوین شان
      همه جا را
      چرکین کند


      سرطانِ خونخوارِ

      امر به منکر و

      نهی از معروف

      دنیا را
      مبتلا کرده


      دیگر مزاجِ خدا

      تلخ شده

      مزرعه ای از توتون

      داخلِ چُپُقِ خود می ریزد

      آن را دود می کند و

      تکیه بر کرسی آسمان

      به فکر نابود کردن جهان

      می نشیند

      که حال کره ی زمین

      خوش نیست

      درونِ بخشِ کِموتراپی

      بستری ست

      اما گوشِ شیطان کَر

      با تجلیِ شفاعتِ تو

      دوباره زندگی

      در شریان های مرگ

      جاری می شود

      و سلول های این خاک

      پیوند مغز استخوانِ

      سرشتِ نیک را

      پس نمی زنند......!!



      #پ_ن

      این شعر را به امین شجاعی دوست عزیزم ماندگارترین رفیق که با هویدا شدنش واژگان را به تکاپو انداخت تقدیم میکنم.

      کِموتراپی یا شیمی درمانی مراحل درمان بیماران سرطانی در بخش مراقبتهای  ویژه است.

      #مزاج

      #پژمان_بدری

       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۷ ۱۶:۲۱
      درود بزرگوار
      تقدیمی زیبایی است
      حقیقتا که حال زمین خوش نیست خندانک
      پژمان بدری
      پژمان بدری
      چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ ۱۲:۱۷
      سلام جناب
      واقعا خرابست.... خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      همایون طهماسبی (شوکران)
      شنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۷ ۱۰:۱۸
      درودتان جناب بدری عزیز
      زیباااااا
      خندانک خندانک خندانک
      پژمان بدری
      پژمان بدری
      چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ ۱۲:۱۷
      سلام و سپاساتی فراوان خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      کبری یوسفی
      شنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۷ ۱۰:۵۱
      درودهاااا بر شما
      بسیار زیبا قلم زده اید
      درپناه حق
      علی یارت
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      پژمان بدری
      پژمان بدری
      چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ ۱۲:۱۷
      سلام و تشکراتی بی نهایت خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      ام البنین دهقان
      يکشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۷ ۱۳:۴۲
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      پژمان بدری
      پژمان بدری
      چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ ۱۲:۱۸
      سلام و چاکرات خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      همایون طهماسبی (شوکران)
      يکشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۷ ۱۳:۵۸
      درودتان
      خندانک خندانک خندانک
      پژمان بدری
      پژمان بدری
      چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ ۱۲:۱۸
      سلام و مخلصون خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      شنبه ۸ دی ۱۳۹۷ ۱۴:۰۳
      امر به منکر و

      نهی از معروف

      دنیا را
      مبتلا کرده

      براستی
      خندانک خندانک
      پژمان بدری
      پژمان بدری
      سه شنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷ ۱۷:۳۹
      سلام
      براستی تو چه دوست داشتنی هستی خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      معصومه خدابنده

      ما که رسوای زمینیم چه حسرت که شبی ا مشت تمان پیش اهالی زمان وا بشود
      المیرا قربانی

      نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار اا چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
      سیده نسترن طالب زاده

      س با واژه های کاری میکرد کنده کاری ااا بر روح نازک من ااا الواح ماندگاری اااا چون دارکوب میکاشت بر گوشه دل من ااا از شوق از تپیدن از عشق یادگاری ااا از شب عبور میداد سررشته های نوری ااا با ناوک نگاهش میکرد زرنگاری اا گفتم تو را چه حاصل زین رنجهای بیگنج ااا گفتا که میتراشم هر لحظه ای نگاری اااا از شادروان دکتر روحانی ااا تقدیم به پادشاهان سرزمین معنی ااا معلمان و اساتید بزرگوار ااا با مهر دوصدچندان
      شاهزاده خانوم

      ا گفتم چشاتو وانکن دنیا پراز گرگه ااا گفتم چشاتو وا نکن دنیا که دنیا نیس ااا رو ابر و باد و موج و دریا خونه باید ساخت ااا این خاک خنجرخورده دیگه خونه ی ما نیس
      محمد رضا خوشرو (مریخ)

      وکجایِ این شبِ تیره بیاویزم بیاویزم قبایِ ژنده خود را قبایِ ژنده خود را

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1