دوشنبه ۳ دی
کفترک شعری از رامین مهبودی
از دفتر حرف دل نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۷ ۲۳:۵۴ شماره ثبت ۶۹۴۱۶
بازدید : ۵۱۸ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب رامین مهبودی
|
کفتری بر روی بام من نشست
چشم زیبا ،رنگ زیبا،پرقشنگ
دست بردم تا به چنگش آورم
خیره شد چشمم به آن چشم قشنگ
من چو او و او چو من حیران،ولی
هر دو در فکری خلاف دیگری
من دل و دینم به رویش باختم
او چو من بازنده اما کمترک
کفترک در فکر رفتن بود و من
عاشق چشم قشنگ کفترک
خانه ام جز یک قفس چیزی نداشت
کفترک در آن قفس جایی نداشت
شرم کردم خانه مهمانش کنم
جان نثار آن دو چشمانش کنم
هیبتش از طاوسی کمتر نبود
این قفس در شأن آن کفتر نبود
من همی رفتم عقب یک چند گام
پر کشید آن کفترک از پشت بام
صبح فردا رفتم آن بالا فگار
چشم من روشن شد از دیدار یار
کفترک باز آمد و آنجا نشست
جلد بامم یا نگاهم گشته است؟
روزها بربام ،شب ها بر بام
خیره بودم در نگاه کفترک
دانه در خانه نبود تا که مهمانش کنم
شرم می کردم از نگاه کفترک
روزها بربام ماندم پیش او
حرفهایم در دهان پنهان شدند
کفترک ناگه ز بامم پر کشد
خاطراتش در دلم مهمان شدند
پیش چشمم پر گرفت اما نشد
حرف قلبم را برایش رو کنم
سعی کافی کردم و اما نشد
یاد او را از دلم پارو کنم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.