يکشنبه ۴ آذر
|
آخرین اشعار ناب محمد حسن ایوبی
|
نوار کاستی قدیمی و قشنگ
همیشه با غمی توام
پر از نبودن حضور صاحبِ اثر...
پر از حروف آشنا
ولی پر از تصورات عاشقانه های نو...
بروز جمله های عاشقانه با زبان ساده تر...
ترانه های باوقار و بی نشان
مخاطبی به سن و سال من شبی...
سوار بر شورلتی به رنگ خاک صاحبان مرده اش
نه مقصدی نشان کنم
نه فکر شادی و زمان و سرعتم...
تمام من در این گذشته گم شده...
گذشته ای که تجربه نکرده ام...
جوان بی فروغ و بی نشاط حال حاضرم...
که دلخوشم به پوچی ام
کجای عمر می شود فدای من؟
کسی برای مردن جهان ما چرا نشد..!
صدا نکن
به شیشه ضربه ای نزن...
به جز فضای داخل شورلت قدیمی ام
تمام شهر مرده با نمای شیک...
دیده ای؟
نوار کاست قدیمی و قشنگ
و دود بی نهایت و غلیظ پیپ مشکی ام
سقوط تند قطره های آسمان
مهی غلیظ و مثل گردِ گچ همیشه مستقر...
شبی به رنگ سرمه ای
بخار شیشه های سرد و بی نوا
و حس سوز سرد لای درب خودرو روی پا
چه خوب دارم این همه بهانه را
که یک نظر نبینم از فضای شیشه مُردگی
تمام مردم از حسد...دریده اند
اگر چه مُرده همّه ی وجودشان...
پناه می برم به تو
به چرخ های باوفای مشکی ات
و صبح قصه می شوی
که تیترها نوشته شد برای تو...
"شورلتی که پشت پا نمیزند"
"محمدحسن ایوبی"
۹۷/۹/۳
|
نقدها و نظرات
|
سپاس فراوان بانو عجم ارزشمند خوشحالم که خواندید و پسندیدید | |
|
درود ها بر شما استاد استکی محترم سپاس که میخوانیدم | |
|
سپاسگزارم از شما جناب مزینانی نظر لطف شماست | |
|
درود ها سپاس از شما و دعوت ارزشمتدتان | |
|
سپاس فراوان بانوی محترم روزگارتان خوش | |
|
سپاس فراوان همشعر گرامی | |
|
درود سپاس که خواندید | |
|
درود ها یقینا به لطف می خوانید جناب نوری محترم | |
|
درود فراوان خدمت شما همشعر گرامی به لطف خواندید...مانا باشید | |
|
درود ها خدمتتان بانو ارجمندی گرانقدر خرسندم که مورد پسندتان بود | |
|
ارادت | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرادرخوبم
بسیارزیبا بود