سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        بوسه هایت کوتاه اند...

        شعری از

        سعید فلاحی

        از دفتر بوسه هایت کوتاه اند... نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۳ آذر ۱۳۹۷ ۰۵:۵۴ شماره ثبت ۶۹۱۹۰
          بازدید : ۴۶۵   |    نظرات : ۳۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        بوسه هایت کوتاه اند...
        مجموعه اشعار کوتاه سعید فلاحی - 1393

        1- آنجا را نمی دانم !
        ولی اینجا ، 
        هوای دلم ابری است !
        چند روزی است ، خورشید نگاهد نمی تابد.
        2- کوتاه ترین غزلم را ، 
        برای تو سروده ام ...
        - چشم هایت !.
        3- دیروز پشت ثانیه ها
        هوای تو گرفت دلم !
        مرا ببین چه عاشقانه
        نامت را ،
        بر سربرگ سالنامه ها
        می نویسم!.
        4- کلمات را ، 
        حرف به حرف
        به خط می کشم !
        باشد که خوب بخوانی.
        5- بوسه هایت ،
        طعم شراب شیراز گرفته اند!
        باز هم بریز!
        6- چشم هایت ، شرح تمام شعرهاست!
        دوباره غزلی ناب بسرای!
        7- لحظه های بی تو بودن، 
        عجیب سرد است!
        آتشی بیفروز!
        8- انار سرخ لبهایت ،
        به هیچ باغ ساوه ، نتوان چید!.
        9- آفتاب نگاهم ،
        به کوهسار سینه ات
        غروب کرد!
        8- شمع ام ،
        که به تاریکی نبودنت
        دارم
        آب می شوم!
        9- نیم نگاه چشمت ، 
        تمام پرتوِ روزگار من است ،
        مبادا غروب کنی!
        10- تمام تنت
        هوای بوسه های مرا دارد ،
        بارانی است !
        11- بکارت لبهایت را ،
        به کدامین بوسه فروختی ؟!
        که حجله گاه مرا ،
        لایق نمی دانی!
        12- می خواهم ،
        زیباترین شعرم را ، 
        برایت بنویسم.
        اما
        نه قلمی دارم ، 
        نه سر ذوقی!
        13- فقط بیا ، 
        که آمدنت
        سرانجام
        تمام دفترهای شعر من است!
        14- مریز شراب ،
        که چشم تو ، 
        آغاز تمام مستی هاست!
        همین مرا بس است.
        15- رحمی نما !
        چنان به ناز می روی راه !
        مردان شهر بیچاره می شوند!
        16- شاعر شعر چشم هایت کیست؟!
        که در تمنای دیدارت،
        نه غزلی گذاشت
        نه وزن و آهنگی!
        17- دیشب ،
        در ایستگاه آخر دلتنگی
        منتظرت بودم!
        ببخش!
        جز انتظار ،
        کاری دیگر نتوانم!
        18- در هوای حوایی!
        من آدم شدنی نیستم!
        سیبم مده!.
        19- شیرین ترین گناه منی !
        از من ،
        هیچ توبه ای 
        پذیرفتنی نیست!.
        20- به کوه می زنم خویش را ،
        وقتی که خورشید نگاهم ،
        به دره ی سینه ات
        غروب می کند.
        21- برای از تو گفتن
        جملات کم است !
        باید ،
        حدیث مکرر شد.
        22- دریاست تنت !
        برای دست یافتنت ،
        باید به آب زد !
        تا غرق شوم ، 
        یا از آبم گیری!
        23- طرح چشمانت ،
        سپیده ی سحر است!
        به دو قنوت
        دیداری استجابت کن.
        24- بارانی است هوایم ،
        بگذار خیس گردم
        چتری آرزویم نیست!
        25- آرزویی نماند به دلم ،
        حضورت ؛
        برآورنده ی تمام آمال است.
        26- به دیدنم بیا !
        تو را که می بینم ،
        بند شعرهایم وا می شود.
        27- تو ،
        مزرعه ی آماده ی درو ،
        من ؛
        خسته تر از آن که بچینمت!.
        28- ماه شب بدری ،
        من ...
        به خندق شب ابری ،
        رو به شهادتم!.
        29- دستانت ،
        پاک تر از اینه ی مهتاب است ،
        که به ابر نگاه من
        تاریک شود.
        30- بگذار ببوسمت ؛
        بوسه ی تو
        کیمیاگر است!
        صد پیرِ پژند ،
        منتظرند جوانه زنند.
        31- تو روح القدوس عمر منی ،
        که به نگاهی
        مریم جانم را
        آبستن می کنی!.
        32- رقص حضور دورت ، 
        مرا به صد بیراه می کشد 
        ناشناخته!
        33- مرا به بوسه ای دعوت کن
        که با بوسیدنت 
        ضیافت تمام است.
        34- نه تحریفت می کنم ،
        نه به اغراق می الودمت ،
        تو ایه ی پاکی !
        وحی مُنزل بر رسالتم.
        35- چه گردباد مخوفی است تنهایی ،
        به کام می کشد
        هر انکس که عاشق نیست.
        36- کوچه را برایت چراغانی کرده ام
        اما ندانستم
        به کوله ات ،
        هزار مهتاب داری !
        37- برای دیدنت ،
        معتکف پنجره ام !
        عاشقانه ،
        عارفانه 
        از در درون گشتی ،
        همچنان ضریح پنجره را گرفته ام ،
        در هوای تو.
        38- سرو ام !
        موریانه ی یادت ،
        می پوساند
        درونم را !
        39- شب پره ها کوچه را ،
        نورفشانی کرده اند !
        بی چراغ آمدی ...
        بیا !
        کوچه باغِ خیالم ، منتظر و مهیاست.
        40- راه رسیدن به تو ،
        هر اندازه دور و دراز باشد ،
        باکی نیست !
        من مرد راه های نرفته ام !
        کمر بسته ام !
        می روم به هوای زیارتت.
        41- ابری است دلم ،
        باد حضورت بوزان !
        ماهتاب نگاهت را کم دارم.
        42- سوز تنت گر بسوزاندم ،
        غمی نیست !
        ققنوس حضورم را ،
        به بارگاهت
        گسیل می دارم.
        43- آسمان دلت طلوعمند !
        غروب شد ، ماه را سهم من بگذار 
        اختران درخشان ،
        زیبنده ی شبت باد.
        44- کوهسار امن اغوش تو را نمی خواهم ،
        جنگیده ام
        تا به آغوشت راه بافته ام.
        45- طلوع صبح دوباره ای ،
        کی شود شامگاهی !
        که به محراب سینه ات 
        سجده کنم ؟!
        46- کفش هایم کجاست ؟
        قبله گاه تن تو ،
        سنگلاخی و سخت است!
        47- گل ها کوتاه عمر می کنند ،
        صنوبر باش 
        که زمستان و بهار گم کردد.
        48- بگذار ببوسمت
        نگران نباش !
        کسی ما را نمی بیند ...
        49- بوسه هایت کوتاه اند
        به اندازه ی شعر های من !
        تا بیایی بخوانی ، 
        تمام شده است!.
        50- تمام تنت ، 
        به بوسه های من رنگ باخته است!
        بیا 
        تن آیینه ای ، مال تو!
        51- بکارت لب هایت را ،
        کدامین بوسه برخواهد چید ؟!
        در این هرزگی بزرگ !
        52- پاییز آمده ؛ 
        در نوبهار تن تو ،
        پژمردگی بی معناست.
        53- مرا دربدر بوسه ای کردی 
        و
        تمام شهر پُر است از بذل تو !
        54- سال هاست مرده ای و من
        دانسته و ندانسته
        هر روز ،
        عاشق یکی می شوم !
        55- ماه را در آغوش گرفته ای !
        پاهایت را به بوسه های راه سپرده ای !
        موهایت  در دست نسیم !
        من ...
        چه بی غیرتم !
        56- تمام جاده را آب پاشی کرده ام
        شاید که گذرت افتاد
        کاخ که نه !
        کلبه ی متروک دلم
        اجاقش روشن است.
        57- در هوای تو هوایی شده ام !
        آن بالاها ...
        باز هم هوای تو 
        نفس گیرم می کند.
        58- وهمی بیش نیست
        بوسه گرفتن از لب هایت !
        وقتی می بینم
        ماه را به آغوش کشیده ای!
        59- تا می گفتی باران ،
        برایت می باریدم ...
        کجایی که کویر عمرم
        سالهاست
        آسمانش بی ابر است!
        60- عطر موهایت را
        نه نسیم ، می آورد
        نه مشک خطن ، داشت ...
        حالا دیگر تمان زنان شهر
        بوی تو را می دهند!
        61- رفته ای و
        هرزه شده، دلم !
        بیا و آب توبه بریز.
        62- از نسل حوایی و
        در طلب گندم و سیب !
        فکر ادم کردنم ، مباش!
        63- کوچه چه غریبانه
        در هوای آمدنت
        هر روز 
        ماندگار تر می شود.
        64- گیسوانت را می فشانی در باد !
        پرنده ها را هم می کُشی
        به عطر و مستی !
        من ، جای خود.
        65- دیر امدی !
        ببین چه عشق بازی با شکوهی است
        بین من و تاریکی و 
        سکوت گوور!.
        66- تا می روی 
        شاعر می شوم !
        می خواهم شعر بنویسم
        نیا !
        67- جز تو را کس نمی بینم
        اگر فقط
        دخترکان شهر بگذارند!.
        68- می آیی
        تشنه می شوم ،
        می روی ...
        خُمار !
        69- از پنجره نتوان دل کند
        شاید که بیایی ،
        اما دختر همسایه را چه کنم!.
        70- و انتهای این قصه
        همیشه چند خط مبهم است
        نقطه چین ها را می گذارم ،
        خواستی بیا
        بنویسش
        نخواستی ،
        می ماند به جا...
        ...

        تمام.
        سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۴ آذر ۱۳۹۷ ۲۰:۵۵
        درود بزرگوار
        كوتاه و زيبا بودند
        عيدتان مبارك خندانک خندانک
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        جمعه ۳۰ آذر ۱۳۹۷ ۰۳:۱۸
        سلام و ادب
        درود بر شما
        سپاسگذارم
        خندانک خندانک خندانک

        خندانک
        ارسال پاسخ
         موسی عباسی مقدم
        يکشنبه ۴ آذر ۱۳۹۷ ۱۱:۱۳
        درود بزرگوار زیبا بود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        يکشنبه ۴ آذر ۱۳۹۷ ۱۴:۰۰
        درود بی پایان
        سپاس از شما
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        برقرار باشید
        ارسال پاسخ
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        جمعه ۳۰ آذر ۱۳۹۷ ۰۳:۲۱
        درود خدمت استاد عزیزم

        سپاس از شما

        خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        يکشنبه ۴ آذر ۱۳۹۷ ۱۳:۱۷
        سلام ودرود برشما بزرگوار
        خداقوت
        زیباوجالب بود
        موفق وموید باشید خندانک خندانک
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        يکشنبه ۴ آذر ۱۳۹۷ ۲۰:۴۸
        سلام و عرض ادب
        سپاسگذارم مهربانو
        خندانک
        ارسال پاسخ
        همایون طهماسبی (شوکران)
        يکشنبه ۴ آذر ۱۳۹۷ ۱۵:۱۹
        درودتان
        خندانک خندانک خندانک
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        يکشنبه ۴ آذر ۱۳۹۷ ۲۰:۴۷
        عرض ارادت
        پاینده و سلامت باشید
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        يکشنبه ۴ آذر ۱۳۹۷ ۲۰:۴۷
        عرض ارادت
        پاینده و سلامت باشید
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد ترکمان(پژواره)
        يکشنبه ۴ آذر ۱۳۹۷ ۱۹:۱۴

        " آنجا را نمی دانم!
        اینجا ولی
        هوای دلم ابریست !
        روزیست چند
        خورشید نگاهت
        نمی تابد"

        ... سلام جوان شاعر... پیش خود شاید بگویید که شعر مرا اینجا چرا آقا دستکاری می کند و تلف وقت خود را به بیگاری؟
        به تجربه بنده شخصا اما اغلب برای شعری، واژه ای چند می نویسم که گویی اتفاقی مهم افتاده و مقبول دل من...
        شعر لذا وقتی حرف ها برای گفتن دارد و برف ها برای ریختن، سزاست که شاعرش را تحسین کنی و سطری چند برایش قلم فرسایی...

        خسته من
        به آفتابی می ماندم
        شکسته نورسته او
        به کوهی گداختــــه!
        که قله هایش هنوز
        کال بود و رسیدن
        به یالش، برایم محال!

        این بداهه مال همین امروز است...
        پ................
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        يکشنبه ۴ آذر ۱۳۹۷ ۲۰:۴۶
        درود بی پایان
        سپاس بی دریغ بنده رو پذیرا باشید
        منت گذاشتید و چه زیبا و به وقت ایرادات بنده رو بیان فرمودید
        از لطف و اظهار نظرتون کمال تشکر رو دارم
        امیدوارم از این به بعد هم نظر لطف خودتون رو از حقیر دریغ نفرمایید...
        با تشکر
        ارسال پاسخ
        مهتاب ایزدسرشت (مه)
        يکشنبه ۴ آذر ۱۳۹۷ ۲۰:۰۵
        خندانک خندانک خندانک
        عالیست... درودها
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        دوشنبه ۵ آذر ۱۳۹۷ ۰۳:۳۷
        درود بی پایان...
        سپاس از نگاه پر مهرتون
        پاینده باشید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        معصومه عرفانی (عرفان )
        دوشنبه ۵ آذر ۱۳۹۷ ۱۲:۰۶
        سلام زیبا سرودید
        خندانک خندانک خندانک
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        دوشنبه ۵ آذر ۱۳۹۷ ۱۳:۵۸
        سلام و عرض ادب
        سپاسگذارم
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجید شیاسی  مجید
        دوشنبه ۵ آذر ۱۳۹۷ ۱۲:۲۰
        سلام بسیارزیبا موفق باشید یاعلی
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        دوشنبه ۵ آذر ۱۳۹۷ ۱۳:۵۸
        سلام و درود بی پایان
        سپاس از همراهی شما
        پاینده و برقرار باشید
        یا علی
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        دوشنبه ۵ آذر ۱۳۹۷ ۱۴:۱۷

        شاعر فرهمند
        جناب سعید فلاحی
        خوب بودند
        موجز و معنا زا
        اما
        این همه شعر در یک پست خارج از حوصله های مجازی ست و البته حیف و میل کردن شعر...
        سلام
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        جمعه ۳۰ آذر ۱۳۹۷ ۰۳:۲۰
        سلام و احترام

        گفته شما درست و نکته ای خوبی بیان فرمودید
        اما چون این اشعار یک مجموعه بودن و مربوط به چند سال قبل حیف ام آمد که آنها را از هم. جدا کنم

        همه کودکان احساس من بودند و چند سالی با هم بزرگ شده اند

        انشاالله این نقیصه رو شما به بزرگی و محبت خود نادیده بگیرید

        در پناه حق
        ارسال پاسخ
        علی میرزایی
        دوشنبه ۵ آذر ۱۳۹۷ ۲۱:۲۴
        زیباست خندانک
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        سه شنبه ۶ آذر ۱۳۹۷ ۰۳:۴۶
        سلام و عرض ادب
        سپاس از نگاه زیبایتون
        پاینده و برقرار باشید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
         غلامرضا شیبانی
        دوشنبه ۵ آذر ۱۳۹۷ ۲۱:۵۴
        درودتان دوست هنرمند
        👌👌🌹🌹🌹👌👌
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        سه شنبه ۶ آذر ۱۳۹۷ ۰۳:۴۷
        درودبی پایان
        سپاس از لطفتون
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        لیلا طیبی
        دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷ ۱۱:۲۰
        درود بی پایان نثار حضرتتان استاد فلاحی گرام

        سلامتی و موفقیت شما را آرزومندم

        در پناه حق
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک

        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک

        در پناه حق

        خندانک
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        شنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۰۷:۴۶
        درودتان

        احسنت

        موفق باشید

        🌹🌹🌹🌹

        👏👏👏👏👏
        ارسال پاسخ
        بهناز طیبی
        دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷ ۲۱:۰۸
        سلام

        زیبا بود

        خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        شنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۰۷:۴۵
        درودتان

        احسنت

        موفق باشید

        🌹🌹🌹🌹

        👏👏👏👏👏
        ارسال پاسخ
        بهناز طیبی
        دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷ ۲۱:۰۸
        سلام

        زیبا بود

        خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        شنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۰۷:۴۵
        درودتان

        احسنت

        موفق باشید

        🌹🌹🌹🌹

        👏👏👏👏👏
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0