جمعه ۲ آذر
بهانه شعری از رامین مهبودی
از دفتر حرف دل نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۷ ۰۱:۱۴ شماره ثبت ۶۸۰۵۴
بازدید : ۶۳۷ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب رامین مهبودی
|
شعرم نمی آید
چقدر شلوغ است افکارم
سر من پر شده از همهمه ها
من به سکوت دره محتاجم
به پیچیدن صدای باد در جنگل
به قارقار کلاغ روی درخت
من به صدای رودخانه محتاجم
این همه بهانه را بیخیال
من هوای دلبری دارم
من به زلف پریشانی در باد
من به نگاه نافذ چشمی
عه،هرچه گویم آخرش اینست
من به چشم سیاه تو محتاجم
پس کجائی ای توی اشعارم
من هوای دلبری دارم
به تو ای دزد افکارم
به تو ای میهمان هر شبم در خواب
من نیاز مبرمی دارم...
وقت طوفان که هوا آلودست
وقت باران که هوا زیبا شد
موسم بهاران که گل شکوفا شد
اوج گرمای گرم تابستان
وقت خش خش گام هایم
به روی برگ پاییزی
یا به هنگام سفید پوشی زمستانم
من به چشم سیاه تو محتاجم
ای بیخبر ز حال بیمارم
بی تو هم قصه ها دارم
خیره ام به عکس چشمانت
چشم روشن و همیشه بیدارت
روزگار من پریشان است
تا که پلکت به هم نمی آید
لحظه ای ببند پلکت را
تا که من هم نفسی بکشم
ببین،با عکس تو شعر می سازم
ببین،با خیال تو قصه می بافم
با این همه اما باز
من به چشم سیاه تو محتاجم
من ز برق نگاه تو مدهوشم
من ز فیض نگاه تو در هپروت
بار الها چگونه این کردی
بارک الله به این جبروت
روز و شب بهانه می گیرم
می دود چشمهایم به سوی چشمانت
گر تو باشی،تو،وگرنه
قاب عکست را نشانه می گیرم
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاسگزارم از حسن نظر شما بانوی واژه ها. درود بر شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام
بسیارزیبا بود