افسوس که این قافله ،سالار ندارد
مانند ابوالفضل ، علمدار ندارد
جان سوزد و آتش به نیستان فتاده
دردی است نهانی که تیمار ندارد
در دشت بلا سید احرار شهید شد
زینب ... دگر محرم اسرار ندارد
با صد مِحَن وغصه ازین دشت روان است
آن سوی نگاهش خریدار ندارد
دل می بَرَد اما همه ی آه و فغانش
از بهر یتیمی است که غمخوار ندارد
همراه اسیران دل خونین ولیکن
ویرانه ی شام را دگر اخبار ندارد
مبهوت، نگاهش به سر نی فتاده
جز این سرِ خونین دگر یار ندارد
او می رود اما که دلش نزدحسین است
در قتلگه افتاده پرستار ندارد
هرچند بسی ظلم بدید از طرف خصم
هیچ شکوه ای با حضرت دادار ندارد
یک زن که این گونه کشد رنج زمانه
فریاد اگر برکشد این عار ندارد
مظلومه ی عالم ولی از نسل رسالت
ترسی دگر از ظلم ستمکار ندارد
با خطبه ای آتش زده او کاخ ستم را
همتا به جز حیدر کرار ندارد
گویی که علی آن شه والاست به منبر
یا فاطمه هیچ واهمه از نار ندارد
حیران شده اند شامی و هم کوفی از این زن
سرسلسه ی ظلم جز اقرار ندارد
زن ها همه گریان و مردان خموشند
بنگر که یزید رنگ به رخسار ندارد
در معرکه کشتند شهنشاه جهان را
غافل که علی یک تن و سردار ندارد
زینب...دلش خون، زبانش شده شمشیر
این شیر به جز حق که گفتار ندارد
غم رفته ز سیمای اسیران همه پیروز
این قافله گر ، قافله سالار ندارد
سپاس از اندیشه و احساس زلال شما
به پاسِ شعر ارزشمندتان، مطلبی را درخصوص حضرت زینب(س) در گزینهی نقد ارائه میکنم:
امام سجاد (ع) میفرمايد: در روز عاشورا، وقتی پدرم را کشته و به خون آغشته ديدم و مشاهده کردم که فرزندان آن حضرت با برادران و عموهای خود به شهادت رسيده اند و از سوی ديگر زنان و خواهران را مانند اسيران روم و ترک مشاهده کردم، فوق العاده نگران و ناراحت شدم. سينهام تنگی کرد و نزديک بود که روح از بدنم جدا شود. همين که عمهام زينب مرا بدين حال ديد، گفت: «ای يادگار جد و پدر و برادرانم! تو را چه شده است؟ میبينم که نزديک است قالب تهی کنی! از مشاهدهی این منظرهی دلخراش، بیتابی مکن. به خدا قسم اين (شهادت) عهدی است که خدا با جد و پدرت کرده است. خدا از مردمی که ستمکاران آنان را نمیشناسد؛ ولی، در آسمانها معروف هستند، تعهد گرفته است که ايشان اين اعضای پاره پاره و جسدهای غرقه به خون را به خاک بسپارند. در اين سرزمين برای قبر پدرت بيرقی برافرازند که اثر آن از بين نخواهد رفت و به آمد و رفت و شب و روزها محو نخواهد شد. پيشوايان و رهبران کفر و پيروان گمراه آنان، برای از بين بردن آن قبر فعاليتها میکنند؛ امّا، تلاش آنها جز بر عظمت آن قبر نخواهد افزود.»[1] .
پی نوشتها :
[1] ره توشه راهيان نور، ص 263.
منبع : دويست داستان از فضايل، مصايب و کرامات حضرت زينب؛ عباس عزيزی.
برداشت از سایت عاشورا؛ با اندکی تلخیص و ویرایش.