جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر غلامحسین خورشیدی متخلص به عارف
آخرین اشعار ناب غلامحسین خورشیدی متخلص به عارف
|
(قصه دل)
ساغر ما را نشانی از شراب ناب نیست،
وآنچه بر رنگ شفق بینی به جز خوناب نیست!
روز خوش گویی که ما را وهم باشد یا خیال،
روی شب را جلوه ای از ریزش مهتاب نیست!
آتش سوزان آهم راه بر خوابم گرفت،
در میان آتش سوزان چو جای خواب نیست!
غرقه گردیدست چشمم در دل دریای اشک،
نابلد پای رهایی ش از دل گرداب نیست!
آنکه عاشق شد، رهید از بادهای حادثه،
کوه سر بر آسمان را غصه سیلاب نیست!
ما به گل های خیال خویشتن دل بسته ایم،
این دمن را لک نشان از لاله خوشآب نیست!
دشت مهری را نشان کم هست ای یاران ز گل،
گر چه بر چهر طبیعت رد گل کمیاب نیست!
گر تو را با ما تعلق نیست، ما لک عاشقیم،
گر تو بی ما غم نداری، بر فراقت تاب نیست!
دلبرا با من مگو در خواب می بینم تو را،
چشم عاشق را رفیق دل مجال خواب نیست!
"عارف"ا دریای عشق ماه، می جوید شنا،
دست و پا زن، ره جز این در بحر بی پایاب نیست!
غلامحسین خورشیدی(عارف)
97/4/19
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غزلی بسیار زیبا و شورانگیز بود