سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        تو بودی شعر بود و من

        شعری از

        شکیبا درخشانی ( روح الغزل )

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۷ ۱۷:۱۳ شماره ثبت ۶۵۹۹۴
          بازدید : ۴۶۸   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر شکیبا درخشانی ( روح الغزل )
        آخرین اشعار ناب شکیبا درخشانی ( روح الغزل )

        تو بودی شعر بود و من .....💦💦💦🦋
        تو بودی شعر بود و من، نسیم، آهسته می خندید 
        تو بودی ماه بود و من، شتا، آهسته می جنبید 
        به چشمم زل زدی آن شب که گویی دوستم داری
        تو بودی عشق بود و من ،بهار ،آهسته می رویید 
        گشادی سینه ات از غم ، بگفتی حرفهایت را 
        تو بودی درد بود و من، تنم، آهسته می پوسید
        فقط تصنیف میخواندی که نوش روح من باشد
        تو بودی نوش  بود و من، روان، آهسته می نوشید 
        شدم معتاد لبخندت فزون تر خند ای جانم
        تو بودی شور بود و من ،دلم ،آهسته می جویید 
        زدی دستی به قلب من که بوسم آستانت را 
        تو بودی لیل  بود و من، جهان ،آهسته می چرخید 
        فشردی دستهایم را که ایمانم شود کامل 
        تو بودی دست بود و من، دلم ،آهسته می لرزید 
        بگفتی می بخور امشب که اینجا است یار تو 
        تو بودی خمر بود و من، درون، آهسته می جوشید 
        صدایت همچو بلبلها ،سرودی نغز می خواند
        تو بودی حرف بود و من، زبان، آهسته می گویید 
        هوای قلبهای ما ،گهی تند است و گه آرام 
        تو بودی خواب بود و من، خیال، آهسته می کوشید 
        ندارد نظم، نبض تو، شده آشفته ،احوالت 
        تو بودی حال بود و من ،دلت، آهسته می کوبید 
        بگفتی دوستت دارم ولی زنده نمی مانم
        تو بودی زجر بود و من، لبت، آهسته می بوسید 
        گرفتم دست سردت را فقط تصنیف میخواندی 
        تو بودی مرگ بود و من ، یدت ، آهسته می لولید 
        چو بستی چشمهایت را ، ندیدم جز تو من کس را 
        تو بودی هجر بود و من ،  خدا ، آهسته می گریید 
        اگر روح غزل رفته تمام شعرها رفته 
        تو بودی روح بود و من ،غزل ،آهسته می نالید
        #روح_الغزل 
        شکیبا درخشانی
        🍃🍃🍃🍃🍃
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        سجادمیردادی(درویش)
        چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۷ ۰۶:۰۴
        درود شکیبا بانو خندانک خندانک :2
        چه زیبا سرودید خندانک خندانک خندانک
        قلم زن خوبی هستید
        شکیبا درخشانی ( روح الغزل )
        شکیبا درخشانی ( روح الغزل )
        چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۳۱
        درود بر شاعر گرامی
        لطف دارید خرسندم که شعرهای اینجانب را می پسندید
        گوارایتان باشد
        سپاس بی اندازه از شما که زیبا خواندید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس فتحی زاده(موژان)
        چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۷ ۲۱:۳۳
        سلااام خندانک
        زیبا قلم زدید خندانک خندانک خندانک
        برایتان بهترین ها را آرزومندنم خندانک
        شکیبا درخشانی ( روح الغزل )
        شکیبا درخشانی ( روح الغزل )
        پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۲۸
        درود بر نرگس بانو
        ممنونم مهربانو لطف دارید به زیبایی و شیوایی اشعار شما نمیرسد
        نوش روانتون
        همچنین من هم برایتان زیبا ترین هارا آرزومندم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4