سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        انکار عشق

        شعری از

        محمد پازوکی

        از دفتر شعرناب نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ ۲۰:۵۰ شماره ثبت ۶۵۹۷۸
          بازدید : ۳۹۳   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد پازوکی

        رحمت به شیرِ مادرِ پرهیزگارم
        آن زن که در دامانِ خود پرورد شیری
        شیری که عاشق شد به چشمان غزالی
        غافل ولی از خویش و از رنج اسیری
         
        زندان همان آغازِ دل بستن به او شد
        خامی و جهل من به هنگام جوانی
        تعطیلی عقل و کمالِ بت پرستی
        چیزی شبیهِ کارکردِ یک روانی!
         
        آن روز با تیرِ دو چشمش زخم خوردم من
        زخمِ نفس گیری که راهی شد به حلقومم
        رویید تا عمق وجودم ریشه ای ناسور
        بیدار شد در من غمِ مکتوم و معلومم
         
        روزی که در میدانِ ایذاییِ مین بودم
        در پشتِ انبوهِ موانع تا خط لبهاش
        تا خاکریزِ او بقدرِ عمر من ره بود
        ترسیدم اما از شرنگِ نیشِ عقرب هاش
         
        دستِ دلم رو شد به پیشِ روی ماه او
        میخواستم تا بر فرازم سایه بان باشد
        اما چنین احساس می کرد او که بهتر بود
        چون لشکر مقدونیه نامهربان باشد
         
        دشت ذهاب خاطرم ویرانه شد یک شب
        در سیل و طوفان زندگی را وانهادم من
        گفتم که شاید دل بسوزاند به احوالم
        دیدم در این گفتار هم بی اعتقادم من
         
        ..............................................
         
        حالا ولی تنها ترین تنهای این شهرم
        چون جغدم و هر شب در این ویرانه بیدارم
        در قلبِ شعرم جای حسِ عاشقی خلیست
        هر چند دیگر از حضور عشق ، بیزارم!
         
        29 خرداد97
        البرز _ فردیس
        محمد پازوکی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        سیاوش اسفندیاری
        جمعه ۱ تير ۱۳۹۷ ۰۳:۰۲
        خندانک سلام و احسنت خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8