يکشنبه ۲ دی
خونابه شعری از بابک فاضل
از دفتر از سالها..... نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۷ ۱۸:۱۲ شماره ثبت ۶۵۶۳۸
بازدید : ۴۸۸ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب بابک فاضل
|
افتاده ام به کنجی و خونابه میخورم
انگار نه انگار که از عاشقی پرم
دست از طلب کشیده و در غار زندگی
چاقو گرفته دستم وانگشت میبرم
خشکیده آرزوی جوانی ز نیمه ره
افسرده ،حسرت ره نارفته میخورم
هشیار بوده ام به تکاپوی سرنوشت
هشیاریم بس است که با رنج دمخورم
پیمانه افکنید و به خم دعوتم کنید
پایانم آرزوست که از شک و ظن پرم
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام استاد منظور از ظن حرام در اینجا مطرح نیست که نفی خدا و رسول کند و در قران فرموده بعض الظن اثم شرح بیشتر در ویکی فقه قابل دسترس است از حسن توجه شما سپاس | |
|
سلام خواهر خوبم ممنون که خواندید سلامت باشید | |
|
درود جناب زارع عزیز از پریروز تا حالا هر وقت این شعر را میخوانم گریه ام میگیرد ممنون که لطف شما همراه من است | |
|
سلام سجاد عزیز دوست خوبم لطف فراوان داری | |
|
درود بر شما استاد همایونی عزیز و سپاس از همراهیتان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیباست
مبین مشکلات بسیاری از جوانان
جسارتا ظن در قران کریم نهی نشده؟