يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر محمود قائمی زاده (ربیعا)
آخرین اشعار ناب محمود قائمی زاده (ربیعا)
|
شادمان این روزگاران!
شاد باد
خاطراتش سبز در هر فصل و ایامی
بسان شاخه های سبز و سربردوش هم بنهاده شمشاد باد
شاد باد آن بی محلی ها که بر دوران نماییم و
به هر تلخی چنان خندیم
گویی دربهای حادثه بر این گذر بندیم
باغبان خوش قریحه باغ تقدیریم
خارهای روزگار بی مروت را
بسان گل می آراییم
هر دمی ما بر در اقبال میکوبیم
در جواب کیستی تو
همنوا با یکدگر
میسرائیم باز کن مائیم
ما کبوترهای اقبالیم و زیباییم
آری ای هم بند!
ای نشانده بر لبم لبخند!
گرچه دیوار قفس محدود و ما پرهایمان بسته است
کفتر جلد همین بندیم
به صدای هق هق زنجیر میخندیم
این قفس را گرچه دیواری فشرده است
و چنینش سقف پایین است
گرچه شهپرهای ما را چیده اند و
بالهامان محض تزئین است
گرچه عمر لحظه های پرزدن کوتاه
مرغ افکار من و تو لیک
میپرد تا اوج دوری که
آرزوی هرچه شاهین است
زندگی آری همین است و گمانم بیش از اینش نیست
هر صباحی بر در تنگ قفس کوبیم
پر بدیوار قفس سائیم
در جواب کیستی تو
یکصدا با همدگر
میسرائیم بازکن ماییم
ما ورق بازان خالیدست رسواییم
آری!
زندگی پرواز در بند است
ارتفاع سقف بندت، سقف ادراکت
گرچه در اوجی
ارتفاع درک چون پایین
دست تقدیر آنچنانت میدهد بازی
دست آخر آس در دستت...
و میبازی...
گرچه پایینی
ارتفاع فکر چون بالا
فهم و ادراک آنچنان میسازد این بازی
دست خالی هفت حاکم بر می اندازی
ارتفاع فهم
آری یار هم بندم
زندگی این است.
|
|
نقدها و نظرات
|
ممنونم جناب استکی داشتن نظر شما مایه مباهات است | |
|
لطفتان مستدام. تلمذ میکنم خدمتتان بزرگوار | |
|
سپاس جناب زارع پور. نظر لطف شماست. باعث افتخاره که مطالعه فرمودید | |
|
سپاس استاد. باعث افتخار بنده است که وقت خود را صرف مطالعه اثر بنده نمودید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.