سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        آن شب

        شعری از

        حسن خزائی (دربدر)

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۷ ۱۷:۵۳ شماره ثبت ۶۴۵۰۳
          بازدید : ۵۰۱   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسن خزائی (دربدر)

        دل را به ساقی آشنا کردم من آنشب
        با ماه میخانه دعا کردم من آنشب
        در خلوت خود با نگار مِی فروشان 
        او را به نام خود صدا کردم من آنشب 
        تا اینکه از لعل لبش گلبوسه چینم 
        او را ز میخواران جدا کردم من آنشب 
        از شوق شیرینی لبهای نگارم 
        بزمی به شکرانه به پا کردم من آنشب 
        از خار هم کمتر اگرچه بودم امّا 
        خود را به جای لاله جا کردم من آنشب 
        خود نیز از حالات خود مبهوت بودم
        آخر نمی دانی چها کردم من آنشب 
        در حالت غش روی خاک افتاده بودم 
        درک کمی از ماجرا کردم من آنشب 
        با گریه های بی ریا و بی حد خویش 
        بزم رفیقان را عزا کردم من آنشب 
        آنقدر از صهبای ساقی مست بودم 
        مغرب نیت جای عشا کردم من آنشب 
        از فرط مستی از سر پا چون فتادم 
        خم را برای خود عصا کردم من آنشب 
        از آنچه ساقی بر من دیوانه بخشید 
        بر یک یک مستان عطا کردم من آنشب 
        جای تمامی شما خالی رفیقان 
        با عشق میخواران صفا کردم من آنشب 
        عشق شه میخانه را با گریه هایم 
        در سینه ی تنگم بقا کردم من آنشب 
        این سینه را با شادمانی در ره او 
        آماده ی رنج و بلا کردم من آنشب 
        خشت و گِل خود را دوباره سفت کردم 
        این خانه را از نو بنا کردم من آنشب 
        شیرین ترین می را به اذن دلبر خود 
        در حالت مستی سوا کردم من آنشب  
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۷ ۱۵:۳۸
        درود بزرگوار
        عارفانه و زیبا ست خندانک
        حمید رفیعی راد (کوروش)
        سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۷ ۱۸:۲۷
        درودتان خندانک خندانک
        زیبا بود خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۷ ۰۰:۲۹
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۷ ۱۴:۲۸

        شاعر فرزانه
        جناب حسن خزایی
        با سپاس از آفرینش این غزل ناب که با مفاهیمی عاشقانه نظم یافته است
        بسیار زیبا و تحسین بر انگیز.
        کسب فیض شد
        متشکرم
        سلام
        ســــــتوده
        يکشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۴:۴۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سعید فلاحی
        چهارشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۸ ۰۸:۳۹
        درود شاعر ارجمند

        قلمتان مانا و احساستان پایا

        خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک

        موفق و موید باشید

        خندانک خندانک خندانک
        سعید فلاحی
        چهارشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۸ ۰۸:۳۹
        خندانک
        سعید فلاحی
        چهارشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۸ ۰۸:۳۹
        خندانک
        سعید فلاحی
        چهارشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۸ ۰۸:۳۹
        خندانک
        اعظم قارلقی
        شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۱۱:۱۳
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5