يکشنبه ۲ دی
بخوان،سگ جان! شعری از علی سنگستانی
از دفتر نیمایی نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۶ ۱۵:۴۹ شماره ثبت ۶۳۷۵۲
بازدید : ۵۱۴ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب علی سنگستانی
|
مه فشاند نور و سگ عوعو کند
هر کسی بر طینت خود میتند
(مولوی)
سگ ولگرد میخواند
و میگوید که ولگردم..
به گرد هر چه بد،هرچه پلیدی هست میگردم.
ورا قلّاده ی تقصیر بر گردن نباید داشت.
حیوان است آخِر..
طفلکی شاید نمیفهمد.
بخوان ولگرد بیچاره
بکن عو عو
پریشان تر کن این شب را
بگو هو هو
گمانت این صداها بیم بر جانم می اندازد؟؟؟
گمانت زوزه ات گوش مرا رنجور میسازد؟؟
زهی اوهام این ولگرد!این حیوان!
زبان بسته نمیفهمی ولیکن با تو میگویم:
سگانی دیده ام با چشم خود سگ تر ز تو حتی...
پدرهاشان پدرسگ تر ز تو ،سگ جان.
ولی بر هیبت بی هیبت انسان.
رونده بر دوپا
اما بسی وحشی تر از حیوان.
نمیدانی...
شرف داری تو بر برخی که مینامند ...
نام خویشتن انسان.
بخوان سگ جان!
|
نقدها و نظرات
|
درود برشما بنده در این اثر از سگ استفاده کرده ام،زیرا: گرگ یا کفتار اصولا در اطراف محیط زندگی انسان یافت نمیشوند که بخواهند عوعو کرده و اظهار وجود هم بکنند .
دوم:سگ در اینجا همان سگ است از نوع ولگردش،حتی نماد و صفت چیزی هم نیست و همانطور که در بیت جناب مولوی آمده است بر طینت خویش رفتار مینماید و این آن انسان است که از انسانیتش فرود آمده و از سگ بدتر شده است.پس اگر ما انسان را جای سگ مینشانیم توهینی به سگ نیست،بلکه تلنگری است به انسانیت. تشکر از بذل توجه و نظر جنابعالی و دیگر دوستان. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شرف داری تو بر برخی که مینامند ...
نام خویشتن انسان.
بخوان سگ جان!