ای بر سر بالینم همواره دعا مادر
دشت دعایی تو ،سجاده گشا مادر
ای اشک دیده گانت،جاری شده از اندوه
تنهایی وبی خوابی ،اسوه مهر وفامادر
تو مادر احساسی،من کودک نا آرام
وقت اذان گشته، برخیز و ثنا مادر
غم های تو دلم را بشکسته در عالم
دامنت گل گشته از شرم و حیا مادر
از نامهری یاران در پیش تو می گریم
ای مظهر زیبایی ، ای سیرت زیبا مادر
با یاسمن و شبنم در پیش تو می میرم
چون کویر تشنه ام ، باران خدا مادر
ای زمزمه بر لب ها در عالم بی مهری
همواره سحر خیزان پر شور و نوا مادر
بردار از این گیتی پیکر بی جانم را
بر سینه قبرت کندم دیدی چه جفا مادر
جانت به لبت آمد از دوری فرزندت
آخر تو شدی یک سر مهمان خدا مادر
زان رفتگان در خواب ، بر من خبری آور
تا چو ابر بهار بارم اشک بی ریا مادر
بر در دارالقرارم ،دعا بر جان بیمارم کن
این راز مگو با کس ،پیاده تا کربلا مادر.
از دست اجل حرمان من تک و تنهایم
میزبان شب تارم ،شد بر بال هما مادر
چون روز بینم آشکارمادرم را در معاد
چون غنچه گل بر لب ، لبخند خدا مادر