از ازل عشق خدا گر به دلم دارم ازوست
درپی لذت دنیا نشد افکارم ازوست
سال ها ناله ای با مرغ سحردارم ازوست
(به جهان خرم ازآنم که جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست)
مهر دنیا ز دلم پر زده زیرا فانیست
آن که شد درپی آن و به فلاح آمده کیست
ریز ریز بدنم مشتعل آن عالیست
(به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست
به ارادت ببرم درد که درمان هم ازوست)
بهر ما دیدن محراب تو لذت دارد
غم ودرد دل مارا همه برمی دارد
عاشقان راهمه برسجده ی تو می کارد
(غم وشادی بر عارف چه تفاوت دارد
ساقیاباده بده شادی آن کاین غم ازوست)
هرکه عطر تو چشد یارمی وپیمانست
روز وشب ساکن وهمخانه ی می نوشانست
خوب داند که خدا یار گنه پوشانست
(پادشاهی و گدایی برما یکسانست
که برین درهمه راپشت عبادت خم ازوست)
احمدا دل بکن از زندگی و لانه ی عمر
دل مکُن خوش به جفاکاری وسامانه ی عمر
نکند هیچ وفا برکسی افسانه ی عمر
(سعدیاگربکند سیل وفا خانه ی عمر
دل قوی دارکه بنیادبقا محکم ازوست)
تضمین غزلی ازسعدی
۱۳۹۶/۸/۱۵