سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        نوشته شدی به قلب من

        شعری از

        جواد بخشی زاده

        از دفتر بغض یک شاعر نوع شعر تک بیتی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲ آبان ۱۳۹۶ ۲۱:۰۰ شماره ثبت ۶۰۱۰۱
          بازدید : ۳۸۳   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر جواد بخشی زاده

        بـــغـــضـــ یـــکـــ شـــاعـــر:
        نوشته شدی به قلب من اما نخواندمت
        راضی شدم به بودنت حتی کمت
        یک معجزه بودی ولی ندیدمت
        در شعر آخرم ای کاش می سرودمت
        دامن کشیدی به خاک این گذر
         مجنون شدم در پی تو چه بی ثمر
        از پشت دیوارها صدای پا
        رفتی و من بیتاب قصه ها
        رفتی که با جنون همسفر شوی
        اما برای من انگیزه ی دردسر شوی
        رفتی که انتقام بگیری از من و خودت
        رفتی که گم شوی در حوالی تنِ خودت
        رفتی و انگشت نمای خلق شدی
         در بحر بیکران دلم  غرق شدی
        انگشت اشاره به سوی تو بود
        آخر این ترانه گفتگوی تو بود
        گفته بودی ترانه خواهم خواند 
        به کنار تو بی بهانه خواهم ماند
        شنیدم که گفتی با بهار می آیی
        با بیت و نابیت شعرم کنار می ایی
        شنیدم و به انتظار سفید شد مویم
        نیامدی و  هم رنگ خزان شد رویم 
        کسی خبر نداشت از توخاطره دارم
        طلسم عشق با عصای ساحره دارم
        کسی نگفت حذر کن از رباعی عشق
        قصیده نخوانده ، شدم فدایی عشق
        چادر به سر رفتی و انتقام گرفتی 
        مستی و ازجام شوکران کام گرفتی
        داغی به دل گذاشتی که یادم نمیشود
        حوای صد قصه حریف منه آدم نمیشود
        دل بسته ام به چراغی پر از نور 
        آمیخته شد دلم با صدای سنتور
        با ساز و سنتور به مقصد نمیرسم
        از بیراه های دور به مقصد نمیرسم
        نخ بسته ام به دهانم که لال شوم
        آب گل آلودی ، که شاید زلال شوم 
        چشم بسته ام و آه بر نمی آیدم 
        آیا هنوز زنده ام ؟ یا که شایدم ....
        جایی ازین دخمه ها سوت و کورتر 
        در چنگ گربه ای اسیر شده کبوتر 
        فریاد من که همان کبوترم چه شد؟
        کسی به خونخواهی من به پا نشد
        فریاد حبس در سینه و خفقانم گرفت
        چنگال تیز دشمنم بود که جانم گرفت
        با مرگ من کسی به عدالت نظر نکرد
        خون چکیده بر زمین بر کسی اثر نکرد
         
        #جوادبخشی_زاده
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۳ آبان ۱۳۹۶ ۲۰:۱۱
        درود گرامی
        دلنوشته زیبایی است خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        چهارشنبه ۳ آبان ۱۳۹۶ ۰۷:۲۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        روح اله سرداری
        پنجشنبه ۴ آبان ۱۳۹۶ ۱۱:۵۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        رعنا بهارلویی  تخلص باغبان
        سه شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۶ ۰۹:۱۴
        درود برشما شاعر گرانقدر
        بسیار عالی سروده اید احسنت برشما
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0