ای یار من،دلدار من
بنگر تو شرح حال من
رحمی به حال زار من
ای درد بر درمان من
سجاد بیمارتوام
تبدارِ سوزان توام
گریه مکن،آتش مزن
بنگر پدر چشمان من
«گر می روی بی من مرو
ای جان جان بی تن مرو
وز چشم من بیرون مشو
ای شعله ی تابان من»
دل می کنم بر سوی تو
بوسم همی من روی تو
افتاده ای در چاه غم
ای یوسف کنعان من
شعله فتاده خیمه ها
اتش بسوزد بچه ها
اندیشهای ای شاه ما
بر حال سرگردان من
به قتلگه ای باب من
آهسته تر آهسته تر
بر جسم من مزن شرر .
ای مرگ تو پایان من
شاید درین طوفانِ غم
پیدا شوی گمگشته ام
پیراهن خونین شود
بر تو علم،پنهان من
#مرضیه_سادات_هاشمی
#یک_نوحه_و_زبانحال_از_امام_نازنین_و_جد_غریب_من_حضرت سجاد_علیه_السلام
#
سر چه حکایت غریب دارد
.سر که نگاه بر حبیب دارد
کرب وبلا گرفت سر بلندا
سر به سما سِرِّ عجیب دارد
#مرضیه_سادات_هاشمی
الا ای یار من ای جان پر تب
که یاد تو بود ارام این شب
به عشقت میشود درمان،دردم
الا نام تو تسکین الام زینب
#مرضیه_سادات_هاشمی