سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 27 فروردين 1404
    18 شوال 1446
      Wednesday 16 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

        چهارشنبه ۲۷ فروردين

        دریای عشق

        شعری از

        اصغراروجی(غریب)

        از دفتر شاعرشدن برای تو نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۸ مهر ۱۳۹۶ ۲۰:۵۳ شماره ثبت ۵۹۵۱۷
          بازدید : ۷۲۸   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

           دریای عشق
        ای نگهت پنجره ی آفتاب
        پنجره بگشای وبه جانم بتاب
        ای رخ رعنای توتصویر عشق
        ای دل دریای تو تعبیر عشق
        سرمه چشم فلک ا زخاک توست
        عشق لب داغ و عطشناک توست
        نزد تو ایثار به خون میرسد
        عشق فراتر زجنون میرسد
        باده پرست لب مست تو بود
        نیل و فرات وارس وزنده رود
        باز بگو قصه آن مشک را
        غنچه پژمرده در اشک را
        تشنه بریدند اگر از تودست
        دست تودستان عطش راشکست
        تا به ابد زنده و تابنده ای
        لرزه به جان ستم افکنده ای
        برسر کوی تو گذر کرده ام
        در دل شب یاد سحر کرده ام
        ساقی لب تشنه جوابم بده
        از عطشت مرده ام آبم بده
        آمدام روی به دریا کنم
        تشنه لبم آب تمنا کنم
        غوطه ورم درغم و غوغای تو
        درلب خشک و دل دریای تو
        ای بدنت گشته دو صدچاک چاک
        ماه بنی هاشمی  تابناک
        چشمه ایثاری و چشم وفا
        تشنه ای وساقی لب تشنه ها
        خشکی لب های تو دریای عشق
        کعبه عشاقی و معنای عشق
        می نگرم گریه ناهید را
        بر سر نیزه سر خورشید را
        پیکر خورشید که در خون تپید
        ازمژه سرخ فلک خون چکید
        خاک زخون گل شدوآدم گریست
        نوح به بغض آمد وخاتم گریست
        انچه ببینی غم و وقربانی است
        باغ تبر خورده و ویرانی است
        خیمه فرو ریخت نمانده کسی
        داد ز بی یاوری و بیکسی
        از کتاب شاعرشدن برای تو
        اصغراروجی (غریب)
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۹ مهر ۱۳۹۶ ۰۷:۱۶
        درودبرشما خندانک خندانک خندانک خندانک
        اصغراروجی(غریب)
        اصغراروجی(غریب)
        چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۶ ۲۰:۱۳
        سپاس خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیدابراهیم میری ((سید))
        دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۶ ۰۸:۰۲
        دورد بر شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اصغراروجی(غریب)
        اصغراروجی(غریب)
        چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۶ ۲۰:۱۴
        سپاس خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش اسفندیاری
        دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۶ ۱۱:۰۵
        مثنوی زیبایی بود خندانک خندانک خندانک

        اجرتان با حضرت ابوالفضل عباس (س) جناب اروجی عزیز
        اصغراروجی(غریب)
        اصغراروجی(غریب)
        چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۶ ۲۰:۱۴
        سپاس خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حمیدنوری(احمد)
        سه شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۶ ۰۶:۵۱
        خندانک درود دوست گرامی بسار زیبا سروده ای آفرین بر شما از خلق این اثر زیبا ایام سوگواری بر شما تسلیت باد خندانک خندانک خندانک
        اصغراروجی(غریب)
        چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۶ ۱۶:۱۵
        سپاس دوست عزیز خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        آذر دخت

        روزگاریست که در میخانه خدمت میکنم ااا در لباس فقر کار اهل دولت میکنم
        سیده نسترن طالب زاده

        د ساربانا بار بگشا ز اشتران ااا شهر تبریزست و کوی دلستان ااا درودی دگربار سرکارخانم دکتر حسین زاده شهدخت ادب و عرفان و تعالی ااا اشعلری برگزیده از دیوان استاد بهار بود تقدیم حضور یازان و دوستات ااا دور است از ادب کمترین ااا طعنه و ایذا در محضر سروران عالی قدر ااا ژرف بود ابیات در نگاهم همین ااا با مهر بی مر
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        من متعجبم سلام بانو دکتر طالب زاده نمی دانم سلام و احوال پرستی تان بامن کجا و شعر طعنه دار زهرآگینِ فرومایه خواندن دوستان من یا من کجا ااا خب کدام یک را باور کنم ممنونم از فیض نصایح ملوکانه ی شما بانو واقعا نواختی مان آه و بدرود
        سیده نسترن طالب زاده

        ر مگیر از فرومایگان دوستان اااا که حنظل نکارند در بوستان اااا که ذات نکو آید از خانمان ااا چنان آب نیکو که از اسمان اااا درودتان بانوی معززنیمه شب بهارانه نیکوو بکام
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        هاتفِ جانم صبا گوی ز دلبر خبر ااا عشق بیاوَر مرا اوست نَفَس را اثر ااا سلام شب و روزگارهمگی خوش بداهه بدرود ااا ر

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1