چهارشنبه ۵ دی
|
آخرین اشعار ناب علی غلامی
|
از عشق چه لافیم
باز میکنم تلگرام را
میگردم به دنبال آن گرام
گوش میسپارم
به گرام کهنه مادر بزرگ
خیره به گرام تازه خانه
با خزیدن به آغوش دیوار
با عقل چه جوشم
جز وهم ندارد
حالا که بر گرم زمینم
گلهای نیست
دست تنها
ناگزیر است بگیرد
دستهای تنهایی را
طعمهخوار هجوم ندامت
تسلی را از فال میخواهد
تند و بریده بال
دلخوش به سرابهایی
با آبی که تابش هست خورشید
بیحس گرمی
دلم مثل پرستویی بهاری
در قیل و قال کلاغها
یکی شاخه از برگهایش را
افتاده در دامن تندبادی
در نفسم تا میزند بال
از این صحرای بیمحبت
قرارم در بیقراری میشود فراری
میافتد به آن جهنم کویری
با این طبع سرکش
از عشق چه لافیم
این همه رنج از وفا برد
آخر ندانست که پرواز کجاییست!
پ.ن:
شهریور 96-شهر من کرمانشاه
|
|
نقدها و نظرات
|
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 خوش آمدید 🌷 | |
|
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 خوش آمدید 🌷 | |
|
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 خوش آمدید 🌷 | |
|
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 خوش آمدید 🌷 | |
|
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 خوش آمدید 🌷 | |
|
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 خوش آمدید 🌷 | |
|
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 خوش آمدید 🌷 | |
|
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 خوش آمدید 🌷 | |
|
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 خوش آمدید 🌷 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دست تنها
ناگزیر است بگیرد
دستهای تنهایی را
سلام علی عزیز
تلخ اما بسیارزیبا بود