سلام وعرض ادب
انشاالله که ملالی نیست.............
مسلما دسترسی به تخیل ابزارش واژه هاست..پس حق دست ندهید...
شاعرانگی هم که مد نظر هست...
مثالش این است...شخصی متشخص را در نظر بگیرید که کت وشلوار..با یک جفت دمپایی...
حالا:
هر واژه ای حریمی دارد ودر این حریم متعلقاتی برای واژه شناخته شده است که ناخوداگاه بدون کاربردش شاعر ومخاطب به ان دسترسی دارد
برای تفهیم بیشتر شعر...((یوسف )) را درنظر بگیرید ...
حریمش اینهاست...((چاه...زلیخا..یعقوب...برده...بازار..زندان....))
یعنی اینها تداعی میشود..
اما بنزین..در اینجا.خوش نمینشیند..چون با چشم جفت وجور نمیشود
صرفا نه به خاطر مایع بودنش...
بنزین...((انفجار...کارت سوخت...اتش...سوختگیری...وووو))اینها فی المعنی ذهنیتی جهت چشم ایجاد نمیکند..پس شاعرانگی اش ضعیف است
************************
در مورد ملزومات زندگی ..خیر ..اینگونه که فرمایش میکنید نیست
شمع ..واژه ای غنیست..که قابلیت چندانی را داراست
که شاعران معاصر هم به نحو احسن در ابداعات خود با زاویه های متعدد از آن استفاده می کنند..تمامی هم ندارد...
بالفرض مثال..((چاقو))در زمان حافظ هم ازملزومات زندگی بود ..پس چرا خیلی خیلی خیلی کم شاعران کهن از آن بهره برده اند...
یا مثلا..((چراغ))...واژه ی غنیست...یعنی این قابلیت را دارد که تا همیشه
جای ((لامپ...ال ای دی...خطر... تیر برق.. وامثالهم)) را بگیرد ...
پس اینها ربطی به کهن ومعاصر ندارد...
در مورد انصاف هم
خودتان قضاوت کنید ...
کلهم دو بر دوکلمه ایراد وارد شده است .الباقی را عالی خوانده ام
پس چندان هم بی انصاف نیستم...
هر قدر از اصطلاحات قدیمی وضرب المثلها..وووو فاصله بگیریم
شعر ما روبه نابودی خواهد رفت
اشعار فاضل نظری را ملاحظه بفرمایید ..که چقدر عالی جایگاه واژگان کهن ...را در اشعارش حفظ کرده است...
حوصله ی شما عزیز برقرار ./
بسیار زیبا و شورانگیز بود