مثل سگ های هار می ماند،چشم هایش به استخوان کسی
عشق این کیمای دور از دست،آفتی بود در جهان کسی
عشق یعنی سکوت را خوردن،یا شبی از قطار جا ماندن
عشق یعنی که بشنوی حرفِ....[دوستت دارم] از زبان کسی
زخمی از عشق های بی حاصل،جفت گیری به شیوه ی سگ ها*
ابتدا انتها سگی ولگرد،سر در آورده از رمان کسی
شکل هایی عجیب اصلا هیچ،خط خطی های گنگ و نامفهوم
فکر در فال قهوه داریُ و زل زدی توی استکان کسی
عشق یعنی که آیه می خوانی،با دعا با سلام با فریاد!
در تکاپوی آیه خواندن هات فکر یک بوسه بر لبان کسی
حرف داری برای خودکارت،حرف دارد برای تو خودکار
تا تهش را دروغ میگویی وَ قسم میخوری به جان کسی
بُگْذر اندیشه هام مسمومند،مثل باران: _اسیدی و تندم_
ابر عصیانگری که من باشم،گیر کردم در آسمان کسی
میوه(سیب) های درخت را خوردند،نصفه نیمه رهایشان کردند
بگذر از من عزیزِ من بگذر،من نمی خواهم از دهان کسی
گفته بودی که فال را بلدی،رفته ای فال را بهم زده ای
من همان خط خطی گنگم که گیر کردم در استکان کسی
ا.تنها
اردبیهشت 97/
* سگ ولگرد،از چندین جهت قابل بررسی است،از "با حیوانات مهربان تر باشیم" تا "هوس هبوط می آورد"؛من فکر میکنم تمام بدبختی های" پات "از همان جفت گیری ناهنگام شروع شد که صاحبش را گم کرد و الخ!(احتمالا خیلی های دیگر هم همین فکر را میکنند)
این را عرض کردم برای عزیزانی که سگ ولگرد را نخوانده اند.
اراتمند عزیزان
ابوالفضل.رمضانی/
دیگر بار ازخوانش شعرتان لذت بردم؛ اما گرامی چون می خواهید شعرتان بررسی و نقد شود نکاتی عرض میکنم، امیدوارم ببخشایید
ولی برایم روشن نیست، چرا عشق را به سگی هار تشبیه کردی و شیوه ی جفتگیری سگها ، که در مقایسه با عشق تعابیر نامناسب است بیماری هاری در انسان و حیوانات خوشایند نیست عشق یک مرتبه ی والاست و بحث جفتگیری هم نیست چیزی فراتر و خوشایند است؛دراینجا که عرض کردم به نظرم موفق عمل نکرده اید اما در بعضی جاها مانند:(عشق یعنی بشنوی حرف دوستت دارم از زبان کسی) و باز استفاده نادرست از کارکرد فعل است ، سکوت کردن داریم اما سکوت خوردن ندیده ام و جای تامل است هر تغییر در ساختار معنایی و هنجارشکنی ها باید به زیبایی شعر بینجامد اما باز هم می گویم شعر زیبایی بود