سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید
منو کاربریمعرفی شاعران معاصرانتشار ویژه ناب
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
♪♫ صدای شاعران ♪♫پر نشاط ترین اشعار۱- نهاد نیک ۲- طُعمه .. ۳- دنیا ۴- نوبت مطب ۵- خویشاوندان بی مقصد ۶- خورشید به تاراج رفته ۷- چی چی نی ۸- هوای هار ۹- آدم و حوّا ۱۰- ☄️ به من چه☄️ حمایت از شعرنابکانال تلگرام شعرنابتقویم روزپنجشنبه 1 آذر 1403 20 جمادى الأولى 1446 Thursday 21 Nov 2024 |
اشتراک گذاری این شعر
۷۲ شاعر این شعر را خوانده اند
محمدکریمی (پویا)،مجتبی شفیعی (شاهرخ)،حمیدنوری(احمد)،آرزو نامداری (عتیق)،موسی عباسی مقدم،سمانه باقرزاده،بابک فاضل،اختر مراد،علی جعفری،جمیله عجم(بانوی واژه ها)،عظیمه ایرانپور،عمادالدین صفائی(صاد)،زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)،مرتضی سلیمی،فرشید افکاری،عباسعلی استکی(چشمه)،مهدی صادقی مود،آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)،علی صادقی،ابوالحسن انصاری (الف رها)،مهران اسدپور،طاهره حسین زاده (کوهواره)،سعید میرزامحمدلو،سمیه زارع،ابوالفضل رمضانی (ا تنها)،علی اسماعیلی،سینا دژآگه،نرگس سادات رسولی،نیره ناصری نسب،حسن گائینی (رزاس)،عليرضا حكيم،فرهاد علی محمدی،سجادمیردادی(درویش)،واو بافرانی،مونس ارجمندی،غلامعلی همایونی (شمیم)،ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)،سیاوش اسفندیاری،ایرج محرم پور،هانیه مهدوی کیا (غزال)،محمد مهدی عموحسینی،شهرام مودب،امیرحسین ابراهیمی (شریعت سبزواری)،محسن سرمچ،گیتی صالح،یاسررشیدپور،زینب رحمانی(ایمان)،شکیبا درخشانی متخلص به روح الغزل،امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)،مریم فتحی پوردیچان،هنری داودیان،مجید مقصودی،اویس میرآییز گرگانی،علی ناصری(عین)،همایون طهماسبی (شوکران)،ثریا پرستار،محمد خسروی فرد،محمد منصوری،مدیر ویراستاری،کامکار پیشوا،صحبت پارکی ( صُبی )،رضا حمیدی راد(احسان)،علیرضا آرین مهر،کبری یوسفی،اسفندیار گلزار،فتانه خزاعی ( دلدیدار )،ساراشیخ محمدی(سیندخت)،کامکار پیشوا،حمید آذرگون،داریوش عرفانی(محزون)،علی نصرالهی (مجنون)،آرمان پرناک
نقدها و نظرات
 دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۰۸:۴۱
اندوه تنهایی کمی از مرگ بودن نیست؛سر میکشم با رفتن تو شوکرانم را! مرگ بودن: چه پارادکس زیبایی! احسنت  
 دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۱۴:۱۷
درود بزرگوارغمگین و زیبا ست
 دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۱۵:۱۹
آفرین به ذوق قلم تان ..................................................
 دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۰۳:۵۳
کاش می توانستم هزاران امتیاز به این شعر میدادمالبته جاش،گل میدم سلام بر شاعر ناب ناب که هم عزیز است ومثل شعرهایش،دوست داشتنی در یک کلمه،از این شعر فوق العاده،دهانم وا ماند زنده باشی دوست خوبم ابوالفضل عزیز گل کاشتی در گلستان شعر وادب 
 دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۰۴:۵۶
سلام استاد رمضانی گرامی به به بسیار زیبا مثل همیشه خواندنی عاقبت به خیر باشید
 دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۰۶:۱۵
سلام استاد رمضانی عزیزبسیار عالی بوداین غزل لذت بردم
 دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۰۶:۲۰
جناب رمضانی گرانقدرمثل همیشه در اوج بود و زیبا و امروزی از آندسته شعرهایی که بافندگی واژه نیست و آدم از خواندنش به وجد می آید خوشحالم که امثال شما هستید تا ادبیات مان به روز باشد و جلو شاعران قدیم سرافکنده نباشیم. 
 دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۰۶:۲۱
سلام صبح بخير فک کنم توو بيت شيشم يه نيم سکته رو زده باشين جوري که قدرت تکلمتونو از دس داده بودين ،(البته بخير گذشت)  امان از اين بشرهاي دوپا و شيرين که شماها بد بختا رو تا کجاها که نميکشن  موفق باشي جوان
 دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۰۶:۲۵
درود بر شما
 دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۰۷:۱۷
سلام جناب رمضانی عزیز بسیار عالی تک تک بیت ها زیبا و تازه بودند درود ها 🌸🌸🌹🌹  دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۰۸:۰۱
درود بر شماعالی بود فقط تو مصرع آخر منظورتونو از مرگ بودن متوجه نشدم  دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۰۸:۳۷
سلامبنشین به پای صحبت غمگین امروزم باید بگویم قسمتی از داستانم را من اهل نقدهای روزنامه وار نیستم...اینکه بیایم و بگویم این بیت فلان است و فلان را هم درست نمی دانم... اما وقتی این بیت را خواندم چیزی به ذهن ناقصم رسید که برای خودم بسیار جالب بود...(پس این کامنت را نقد و این حرف ها نخوانید...) اگر بیت را اینطور بخوانید خیلی تلخ میشود... بنشین به پای صحبت غمگین امروزم باید بگویی(!!)قسمتی از داستانم را این بیت را یادداشت کردم...  دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۰۹:۲۲
سلامتو عالی هستی دوست من
 دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۱۲:۵۴
درود استاد رمضانی مثل همیشه عالی و به روز است سروده های زیبای شما درود فراوان بر شما دوست شاعرم
 دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۱۳:۳۴
اندوه تنهایی کمی از مرگ بودن نیستسر میکشم با رفتن تو شوکرانم را! درودها جناب رمضانی عزیز یک غزل ناب و زیبا و دلنشین ... با تفکری نوین و بیتهایی استادانه و هنرمندانه بهره بردم از غزلتون استاد پیروز باشید
 دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۱۶:۰۳
درود بر آقا ابوالفضل عزیزکارت حرف نداشت فقط این مصرع . اندوه تنهایی کمی از مرگ بودن نیست درست منظور را نمیرسونه مثلا میخوای بگی که اندوه تنهایی کمتر از .........نیست ولی انصافا لذت بردم از این شعر در اوج باشید  دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۱۶:۳۴
درود بر شماجناب رمضانی گرانقدر عالی بود
 دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۱۸:۵۴
سلام جناب رمضانی عزیزآفرین عالی بود بازی های زبانی زیبا درست و منسجم خواهش نمی... نه! میکنم؛ معشوقه جان، برگرد ای کاش می شد دست آ...ام...آ..بـِ....گی..ای؛آه باید کمی بهتر بچرخانم- زبانم- را!
 دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۲۰:۱۳
درودها جناب رمضانی عزیز... آنچه میبایست را دوستان پیش از حقیر بیان فرموده اند ... من هم به نوبه خود بهترینها را برای شما دوست و شاعر خلاق و زیباسرا آرزو میکنم... پیوسته در اوج باشید .
 سه شنبه ۱۲ تير ۱۳۹۷ ۰۰:۰۵
سلام به استاد رمضانی عزیزگویی قلم در دستهایت جان بگیرد هر واژه ی درمانده ای درمان بگیرد از بعد رمضان سینه ام میل سحر داشت این خسته فردا روزه ای آسان بگیرد غزلتان حس نابی برایم به ارمغان آورد  سه شنبه ۱۲ تير ۱۳۹۷ ۱۲:۵۱
سلام و عرض ادب دوست عزیز و حقیقتا شاعرم آقا ابوالفضل رمضانی نازنین ببخشید که دیر رسیدم...در سفر هستم و الان فرصتی دست داد و خدمت رسیدم. سعادت داشتم و این غزل زیبا را برایم خوانده بودید... باز خوانی آن برایم لذتی فراوان داشت و یقین دارم که باز هم این اثر ارزشمند را خواهم خواند. غزل معاصر ویژگی های خاصی دارد که در این شعر می توانسم اکثرشان را بیابیم. نظام متنوع واژگان هر بیت در عین اینکه عنصر خیال را تقویت می کنند تلنگر های ظریفی دارند به ذهن مخاطب...یعنی آرایه ها،مضامین و زبان همه و همه در راستای اول خود محوری و سپس خلق تلنگر هستند و این همان عاملیست که متضمن عمق اثر است خواه عاشقانه باشد خواه در ژانر های دیگر.همین دیدگاه های بدیع است که اتفاقات جالب زبانی و ایماژهای بکر را می آفریند.مانند شعر زیبای شما. بیت اول فوق العاده است. پر می کنی با چشم هایت استکانم را سر می کشم با رفتن تو شوکرانم را استکان می تواند شعر،عشق،قلب شاعر یا... باشد که با اشک معشوق پر می شود.جالب اینکه این اشک که شاید از شوق یا حس هجران دائمی طرفین عشق باشد،همان جام شوکرانی است،که عاشق در فراق می نوشد. همین بیت و ساختار منسجم و تنوع واژگانش برای جذب مخاطب کافیست. اصلا چه فرقی میکند من مرده یا زنده وقتی که این غم ها بگریاند جهانم را عم ها جهان را می گریانند...! عالی بود...شاید قدری عجیب باشد اما زیباترین فراز این شعر برای من،همین قسمت بود. غم حسیست درونی.هر چند تحت تاثیر عوامل برونیست اما در وجود ریشه اش درون است و شاخ و برگ های در محیط پیرامون. حال این غم صرفا چشمان شاعر را تر نمی کند،بلکه کل جهانش را می گریاند.دنیا کار خودش را می کند اما از منظر شاعر جهان در کشاکشی غمناک دارد می گرید. عالیست...عالی همان طور که بزرگواران هم اشاره کردند،بازی های زبانی بیت سوم و ششم هم عالی بود.چاشنی هایی که کار کاربلد هاست. ای کاش می شد دست هایم را بگیری باز یک ذره وحشی تر به دندانت لبانم را... بیت زیبایی بود...در اوج ثبوت عشق سرکش! بسیار لذت بردم و بهره مند شدم. همیشه بسرایید که عالی هستید همچنان در اوج بدرخشید دوست عزیزم
 سه شنبه ۱۲ تير ۱۳۹۷ ۱۵:۳۵
درود بر جناب رمضانی بزرگوارخیلی خوشحالیم بعد از مدتی سروده زیبای دیگری از شما می خوانیم سربلند و پایدار باشید قلمتان توانا
 چهارشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۷ ۰۷:۱۰
درود استاد عزیزم
 چهارشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۷ ۰۹:۰۳
سلام و عرض ادبمثل همیشه زیبا و درخور ستایش دست و دل و دَم مریزاد قلمتان پربارتر
 چهارشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۷ ۱۱:۳۷
اندوه تنهایی کمی از مرگ بودن نیستسر میکشم با رفتن تو شوکرانم را!از زخم های کهنه ی شب های تنهایی تا آخرین رعدی که می زد آسمانم را زیبا و غمگین 
 چهارشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۷ ۱۴:۲۰
سلام دوست عزیز و شاعر توانمند دیارمآنقدر سروده‌ی شما زیباست که به احترامتان می‌ایستم و کلاه از سر برمی‌دارم و سر تعظیم فرود می‌آورم خوشحالم که توفیق خواندن این اثر زیبا نصیبم شد زنده باشید عزت زیاد ⚘⚘⚘  چهارشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۷ ۱۶:۴۱
جناب آقای رمضانی عزیز، سلام علیکم........................................................... نوشتم شاید نیم ساعتی، از تراوشاتِ ذهنی (دیوانه)....ولی نمی دانم چراارسال نشد...وباوربفرمایید حالی برای دوباره نویسی ندارم...پوزشم رابپذیرید.......نوبتی دیگر اگرعمری بود. موفق باشید انشاءا......  چهارشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۷ ۲۰:۵۸
سلام بیت اندوه تنهایی رو دوستان بالحق بعنوان شاه بیت مورد توجه خود قرار دادن ... بگذار ببینم من عاشق که خود را شاعر نمیدانم اگر جای شما بودم چگونه مینوشتم اندوه تنهایی که کم از مرده بودن نیست با رفتنت سر میکشم من شوکرانم را... و شاید ، دلشکسته تر ادامه میدادم و میگفتم... رفتی و صیدت مانده جا،در بیت و اشعارم تیرت چه سخت سوزانده مغز استخوانم را نمیدانم ... ولی یادمه بانو عجم میگفت در جایی ، تکرار قافیه کمی از زیبایی شعر می کاهد و نقصی است زبانم را دو بار اومد تو شعرتون مثل شوکرانم را میدانم ... که توانمندی و دوست نداری اسیر غزل سرایی کلاسیک باشی میدانم ... که دوستت دارم بمهر و لذت بردم از شعرت  ای کاش زحمات استاد مهرآبادی بباد نمیرفت و میتونستم بنوشم و بیاموزم از تراوشات ذهن شان  و در پایان بابت خلق این شعر زیبا بشما استاد جوان و توانا تبریک میگویم  يکشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۷ ۱۸:۵۲
درود شاعر رمضانی گرامی،از بس دلنشین بود جز دست مریزاد چیزی بر زبان جاری نمیشه. بر فراز بمانید
دوشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۷ ۰۳:۵۷
درودها استاد رمضانیاین شعر رو حدود سال ۹۰ نوشته ام که منبع اصلی شعر (سرنوشت) هست گفتم از این شعر کوتاه یادی کنم اون هم در محضر یکی از بهترینهای شعر ناب «تابوت» از مرگ نمی ترسند (سر)نوشت سوزانشان را بر گورستان شعله ها حک کرده اند و با تابوت به دنیا می آیند کبریتها... منتظر شاهکار دیگری هستیم از شما موفق و پیروز باشید
دوشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۷ ۰۴:۲۸
ابوالفضل عزیز شرمنده احساس میکنم بی خوابی باعث شده بیام اینجا کامنتهای عجیب بنویسمبه خاطر حذف آرژانتینه!هنوز بابت بازی با اون بوزینه های فرانسوی و باخت حالم گرفته مسی دیگه هرگز قهرمان جهان نمیشه! گرچه باخت برزیل کمی شادم کرد اما چه فایده؟انگلیس کثیف هست فرانسه ی لجن هم هست کرواسی اشغال هم هست فقط با بلژیک مشکل ندارم!! ولی بعید میدونم بلژیک قهرمان شه اصلا من دارم چی میگم ؟اینجا جای شعر و ادبیاته به هر حال ببخشید مزاحم شدم و چرت گفتم. امیدوارم برعکس سامپائولی مربی روانی و کفترباز ارژانتین موفق باشی
 سه شنبه ۱۹ تير ۱۳۹۷ ۱۰:۰۳
درود بیکران
 سه شنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۷ ۱۴:۲۱
سلام و عرض ادب جناب رمضانی گرامی بسیار زیبا و عالی بود درود فراوان نثارتان قلمتان همواره نویسا پاینده باشید 🍀🌼🌷🌺🌹🌸🌸🌸🌺🌻🌷 🍀🌼🌹🌻🌷🌻🌺🌺🌺 چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۷ ۲۲:۳۰
درود بسیار زیبا
 يکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۷ ۲۱:۵۶
درود جناب رمضانی بسیار عالی و روان لذت بردم هزاران گل نثار شعر زیبایتان
 دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۷ ۰۴:۴۵
 سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۷ ۱۳:۴۹
با این شعر ...فقط زیبا بود ...  چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۷ ۱۹:۲۱
با احترامچند شب پيش اثري را روي كاغذ تجربه مي كردم ، بند زير از آن در اين چند روز فكرم را مشغول كرده بود، ( در سرم لكنت افكار تلنبار ميشد) تا اينكه اثر زيبايتان را خواندم، آرى اين لكنت ناتوانى در بيان كردن نيست. يك عجز بزرگ در تصميم گيرى است كه احساس حاصلش كرده. چقدر زيبا آن عجز را قلمتان خلق كرده و چقدر شگرف مينويسيد افكارتان را آن قلم قدرتمند ابوالفضل عزيز، جناب رمضاني مانند هميشه از لحاظ تكنيكي خود را در مقام نقد اثر شما نميدانم، مانند هميشه بدون كاستى مي سرايد قلمتان و مانند هميشه از خواندن شعرتان لذت بردم. درودها بر شما پنجشنبه ۱ شهريور ۱۳۹۷ ۰۶:۱۶
بسیار زیبا .. قلمتان همیشه سبز دوست عزیزم
 پنجشنبه ۱ شهريور ۱۳۹۷ ۱۴:۳۰
درود جناب رمضانی ارجمند عالی بود. ..
پنجشنبه ۱ شهريور ۱۳۹۷ ۱۵:۳۸
پر ميکني با چشمهايت استکانم رازني که اينقد اشک بريزه مطمئن باش،اشک تمساحه ،باور نکن  کماکان به دل ميچسبه روزگار خوش جناب رمضاني
پنجشنبه ۱ شهريور ۱۳۹۷ ۲۰:۵۷
درنوع خودش زیبا و بدیع بوددرود برشما  دوشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۷ ۱۶:۰۸
سلام و عرض ادب جناب رمضانی گرانقدربسیار عالی بود احسنت رقص قلمتان جاوید چهارشنبه ۷ شهريور ۱۳۹۷ ۰۱:۳۹
سلام جناب رمضانی عزیزقسمت شد دوباره بخوانم و لذت ببرم درودتان
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
|
نقد و آموزشنظراتمشاعرهکاربران اشتراک دار
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
|
|||||||||||
شاعر درخواست نقد دارد
ارسال پیام خصوصی
داود تیموری 
مهرداد مانا
ابراهیم هداوند
محمد رضا خوشرو (مریخ)
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
وقتی که این غم ها بگریاند جهانم را
درود ابوالفضل
عاشقانه ای بسیارزیبا بود
احسنت