سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
با نام ویاد خداوند بزرگ
ودرود برشما جناب یزدی بزرگوار🌹
شاعر خوب انجمن ناب
🌼غزل عاشقانه ی زیبایی از شما خواندم مثل همیشه
واینبار با اجازه تون چند خطی بر آن نوشتم.
شعرتان را خوب شروع کرده بودید و خوب هم به پایان برده بودیش
زبان شعر بسیار لطیف ودلنشین است عنصرعاطفه وتخیل دراوج
چند تصویر زیبا داشت وازآرایه های ادبی هم به خوبی بهره برده بودید.
شاعر درابتدا شروع به تعریف کردن ومدح معشوقش می کند و صفات خوب او را برجسته میکند معشوقی مهربان وعاشق
🌼🔷️دربیت سوم با استفاده از دوگل زیبای شقایق ولاله تصویر زیبایی ساخته
همانطور که می دانید
شقایق ولاله تاحدودی از لحاظ برخی خصوصیات ظاهری شبیه هم اند اما درادبیات هرکدام نماد خاصی دارند.
((گل شقایق یا گل همیشه عاشق یکی از گل های نمادین و پر معناست معنا و نمادی رایج از صلح تا مرگ و یا هجران و دوری است. درواقع نمادی از خواب ابدی و شقایق قرمز برای بزرگداشت و احترام به سربازان کشته شده و شهید در جنگ است که در ایران به گل لاله وحشی هم معروف است. در ادبيات فارسی شقایق را به “داغ” تشبیه کرده اند که منشأ آن هجران و دوری از یار می باشد.))
وگل لاله که رنگهای متنوع وزیادی دارد وهرکدام هم معنا ومفهوم خاصی دارند درادبیات
ودراین شعر منظور ازلاله همان لاله ی قرمز باید باشد
گل لاله هم
(( در فرهنگها و مناطق مختلف به عنوان نمادهایی از زیبایی، عشق و فداکاری شناخته میشود. در فرهنگ اسلامی، گل لاله به عنوان نماد عشق و فداکاری از اهمیت خاصی برخوردار است. در ایران، این گل به دلیل زیبایی و تنوع رنگهایش، از دورانهای باستان مورد توجه بوده و در هنرهای تجسمی و ادبیات نیز نقشی برجسته ایفا کرده است.
در ادبیات فارسی، گل لاله به عنوان نمادی از عشق، جوانی و زیبایی فراوان استفاده شده است.))
وشاعر به زیبایی ازاین دونماد در شعرش بهره برده برای خودش ازشقایق وبرای معشوقش که زن است از نماد گل لاله بهره برده
🌼🔷️ودربیت پنجم هم خودش را به یاقوت سیاه تشببه کرده ومعشوقش را به یاقوت قرمز واین تصویر هم بسیار پرمعناست ...
((یاقوت (Ruby) سنگی اشرافی است که به عنوان باشکوه ترین گوهرها ، ملکه سنگ ها و سنگ پادشاهان قلمداد می شود. قدیمی ها معتقد بودند که این سنگ از همه سنگ های قیمتی دیگر فراتر است و ارزش آن حتی از الماس نیز بیشتر است.
این سنگ که در طول تاریخ در بسیاری از فرهنگ ها مورد احترام بوده است ، همیشه طلسم اشتیاق ، محافظت و شکوفایی بوده است. این سنگ نماد خورشید است و رنگ درخشان آن شعله خاموش نشدنی خورشید را در سنگ نشان می دهد که افسانه ها ادعا می کنند حتی از ضخیم ترین لباس نیز می درخشد و نمی توان آن را پنهان کرد.
در گذشته اعتقاد بر این بود که اگر این سنگ را در آب بیندازند باعث جوشیدن آن می شود و اگر آن را تراش داده و در موم فشار دهید ، موم را ذوب می کند. این سنگ به عنوان یک حرز یا جذابیت برای جلوگیری از آفت و مریضی پوشیده می شده است ، به دارنده آن از خطر قریب الوقوع هشدار می داده ، بدن فرد را ایمن نگه می داشته و غم و اندیشه های احمقانه را از آن شخص دور می کرده است. این سنگ برای ایجاد آرامش به صاحبش ، راندن رویاهای ترسناک ، مهار شهوت و کمک به حل اختلافات مشهور بود. در افسانه برمه آمده است که قرار دادن یک یاقوت سرخ در داخل بدن باعث می شود شخص کاملاً آسیب ناپذیر باشد.))
وباتوجه به این توضیحات این تصویر هم بسیار پر معناست و تشبیه کردن خود به یاقوت به معنای محافظت وحس امنیت دادن به معشوق است ...
🌼🔶️این دوبیت هم ازبهترین بیتهای شعر بودند:
لبت نوعی کشش دارد ولی آهنربا هم نیست
یقینا خالقِ دلها لبت را کرده معماری
تراشیدم تو را نزدیکِ ماهِ آسمانِ شب
تمام کهکشان، حیران از این تندیسِ حجاری
دراین دوبیت تصاویر زیبایی وجود دارد وهمه چیز کامل ودرست است
🌼🟦واما انتقادی هم بر این شعردارم وچند نکته به ذهنم رسید برای بهترشدن شعر چون باوجود زیباییهایش هنوز این شعر به نظرمن جای بهتر شدن دارد و درتوان شاعر هم هست که بهترش کند وخوب میدانم که شاعری قوی هستند جناب یزدی
از جمله اینکه:
🌼🔵دربیت اول ودوم
چه خون زندگی بخشی درون قلب خود داری
شبیه جوهری قرمز دوام رنگ خودکاری
که بر پهنای دشت کاغذی هر جا کشم آنرا
فقط نقش تو می افتد که داری لاله می کاری
تصویر استفاده شده در مصراع دوم بیت اول خوب است و منطق تصویری تشبیه خون به جوهر خودکار بدون توجه به مصراع اول و به تنهایی زیباست ولی تشبیه خون جاری در رگهای معشوق به جوهر خودکار زیاد جالب نیست چون خون یک انسان با خصوصیات اخلاقی والا خیلی ارزشش بالاتره ازجوهر خودکار و ازلحاظ بار معنایی و معنوی خیلی جالب نیست ..
شاید بتوان باتوجه به بیت دوم قبولش کرد ولی معنا ومفهوم را کمی دچار اختلال وناقص میکند
🌼🔵ویا دربیت آخر:
چه تشبیهاتِ زیبایی تمام از آن تپیدن بود
چه خونِ زندگی بخشی درون قلب خود داری
دراین بیت کمی ضعف تالیف وجود دارد
شاعر خواسته بگوید که چه تشبیهات همه چی تمامی بودند
خب مخاطب میگه از چی تپیدن بود ؟
کلا تپیدن بود درست نیست زمان فعل مشکل دارد وترکیب مصدر با فعل خوش ننشسته
باید لااقل در بیت قبلش یک نشانه باشه که بیت قبلی اش با بیت آخر همخوانی ندارد.
ومهم تراینکه این دومصراع ازنظر معنایی باهم همخوانی ندارند واصلا به هم ارتباطی ندارند.
🌼🔵و یا دراین بیت :
درونِ چشم های خود جهان دیگری داری
دو مرواریدِ مشکی در میانِ سبزه نیزاری
میشود درون را حذف کرد چون دربیت اول هم درون استفاده شده ویکیش حذف شه بهتره
ازاین طرف یکدست ترهم میشد وزیباتر وروان تر
به این صورت:
جهان دیگری درچشمهایت مهربانت هست
یا
جهان دیگری در چشمهای عاشقت دیدم
ویا اگرچشمان مخاطب روشن باشه
می شود گفت:
جهان دیگری درچشم هایت روشنت دیدم
و دراین بیت هم یک نکته است که من درکش نکردم :
شقایق، دوره گردم کرده بود وُ لاله های تو
مرا تاجر نماید در میان جمع بازاری
شقایق ایهام دارد آیا منظور شاعر نام زنی است ویا گل شقایق
اکر منظور نام زنی است که درسته تصویرش ولی اگر نام گلی منظور است کمی پیچیده شده
🌼🔷️درکل شعر زیبا ودلنشینی بود ولی اگر دستی به سرو رویش بکشید بهترمیشود ومیدانم درتوان خودتان هم هست شما شاعر خوبی هستید وشعرای بسیار قوی هم ازشما خوانده ایم ، فک کنم کمی عجله ای شعر را ارسال کرده اید ...
عذر خواهم اگر من شاگرد جسارتی کردم اینها فقط پیشنهاد ونظر بود و شما هم می توانید نپذیرید .
با آرزوی موفقیت برای شما بزرگوار