يکشنبه ۲ دی
شعر در حصار حنجره شعری از محمد فروزان
از دفتر غزلهای خیس نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶ ۰۹:۳۰ شماره ثبت ۵۶۷۶۵
بازدید : ۴۹۸ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب محمد فروزان
|
خیس احساس زیر باران در کنار پنجره
شعر می بافتم با نگاهت در حصار حنجره
ابر می غرید چنان از شام تا وقت سحر
من پریشان رفته در خواب تو با یک خاطره
شعر میگفتم کمی سرخ و کمی خندان بدی
می نوشتم عشق را گویی بسان ساحره
تو خندیدی که من گفتم بیا باران شویم
غرق هم دریا شویم و عرش همچون سرسره
دل بهاری گشته آخر نیمه اردیبهشت
چون دو دستت آشیان شد با نگاهی یکسره
تا ابد بستیم پیمان دست یکدیگر بگیریم
از میان رنگها یکرنگ باشیم بی حساب و تبصره
|
نقدها و نظرات
|
سلام جناب استاد استکی سپاسگزارم | |
|
سلام و عرض ادب بانو عجم سپاسگزارم | |
|
سلام و عرض احترام خواهرمهربانم از لطفی که به بنده دارید بینهایت سپاسگزارم کم سعادتی بود که مدتی از فضای شعر و این محفل دوست داشتنی و محبوبم بعلت مشغله زیاد دور بودم. خیلی خوشحالم که در جمع شما بزرگواران هستم سلامت و پایدار باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.