سه شنبه ۴ دی
نو عروس من شعری از کاوه احمدزاده
از دفتر هذیان عشق نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۶ ۰۱:۵۳ شماره ثبت ۵۴۹۳۶
بازدید : ۷۴۶ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب کاوه احمدزاده
|
🍂
[عشقم! چه می آید به تو این تاج و تور امشب
چشمان آهو سرمه با موهای بور امشب]
زیبایی ات از حد گذشته نو عروس من
[محشرتری از هرچه تندیس بلور امشب]
باید بخوانم سوره ی "والعصر" را صدبار
شاید شوم با خواندنش قدری صبور امشب
حس حسادت در من و این غیرت کُردی
باید نگردد دور تو این رقص نووور امشب
بانوی من رقاصی ات مثل همیشه بیست
اما چرا "او" جای "من" دارد حضور امشب؟!
گستاخ بیجا می کند دستش به دست توست
اما نباید سر زند از من قصور.. امشب
خوبی ندارد شادی ات قاطی غم باشد
ورنه من او را می کنم زنده به گور امشب
آورده ام همراه خود "ان یکادو" را
تا دور باشد چشم تو از چشم شور امشب
من با کسی کاری ندارم! ساکت و آرام...
بیرون چرایم می کنند این ها به زور امشب؟!
مغروریِ کاوه فقط از با تو بودن بود
ای کاش می دیدی مرا هم بی غرور امشب
[ای من فدای جیغ تو، آن سنگ از من بود
یعنی که می بوسم تورا از راه دور امشب]
مانند آیینه دلم در زیر ماشینت
تو رفتی و از روی آن کردی عبور امشب
هرگز به خانه برنمی گردم عزیزم ، نه!
دنیا برایم بعد تو شد سوت و کور امشب
این مرگ موش نازنین سرمیکشم تا ته
زیبا! به جان تو قسم هستم جسور امشب
دارم ز حالت می روم... بانو خداحافظ
من آمدم پیش شما اهل قبور امشب
#کاوه_احمدزاده
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام
بسیارزیبا بود
احسنت