جوشانده ی قانون
یادت هست برای هزارمین بار برایت
از تجلی سماع سماوات سخن گفته بودم ؟
در همان زمان بود که از امام محمد غزالی
سراغ احمد را گرفتم
او از فراق وهجران احمد می گریست
و دلش برای دم عیسائی احمد تنگ شده بود
او می گفت که احمد
بی خبر به مدینه هجرت کرده است
و ما حتی نشانی اذکار او را
فراموش کرده و به یاد نداریم
در همان سالها بود که
برخوردی با ابو سعید ابوالخیر داشتم
او می گفت تو باید ورد ورود به دیر را بخوانی
و من می گفتم تو باید وارد شوی
خب خدای را شکر به خیر گذشت
و هیچکام صدمه ی عقیدتی و شریعتی ندیدیم
و هر کدام با یک فرمان راه خود را گرد کردیم
ولی آخرالامر در سحرگاه خروسخوان به هم رسیدیم
نمیدانم در همان اوان بود که مولانا با شمس تبریزی
بر سر خلسه و حلقه ی و نکاح
با دختر رز باغچه ی طراوت همسایه ی مقابل
با هم یقه به یقه شده بودند
و هر دو بعد از توکل و توسل از
دایره ی خانقاه به عزلت خزیدند
و تا دورترین و سیاه ترین ترام بزرگراه
در حسرت مثنوی معنوی ، روحانیت خورشید
مشک ختن را در توده های عرفا را ندیدند
البته صدای ملای رومی در نیمه های شب
به گوش می رسید که
با قوالان و رامشگران عشقبازی می کرد
ولی تفکراتش در عمق آئینه ی جام جم
دربدر شده بود
ولی جرعه ای از جوشانده ی
برگ کتاب قانون بوعلی
اسطوره و ارسطوی جهان اسلام
که در صراحی معرفت بود را
به او خوراندند و به حمد الله شفا یافت
ولی اورادی که بر زبان می راند
او را به عمق آئینه پرتاب کرده بود
و از تیزی زخم آئینه های تو در تو
در معبد زرتشت در بغل آذر بستری شد
برایش از شیراز بسته ی عجیبی آوردند
وقتی که فحوای آن را دیدیم تعجب کردیم
محتویات بسته یک مثقال خال هندو برای تقویت اعجاز
و یک تیوپ ضماد غزل حافظیه را فرستاده بودند
بعد از آن من تنها ماندم
و سه پائیز را به تاریکترین کوچه های بن بست
به زیر برگهای زرد پائیزی
پناه بردم و آخرین برگ از
دفترچه بغلی سیاه مشقهایم را سیاه کردم
بعد از آن ناگفته هایم را
بر روی کارتن خوابهای تشویشم می نوشتم
تا در آینده ی نومیدی برای ادیت به دست
سارقان ادبی بسپارم
شما را قسم می دهم که نگذارید ادبستان ما را
گروه های راک ، بیتل ، متالیکا و یاکوزاها
و فرهنگ ابتذال تصاحب کنند
ما باید اصالتمان را از دست
نااهلان و نامحرمان در امان نگهداریم
باقر رمزی باصر
اغماضو چشم پوشی های بی خود و بی جا ...و اصرار بر کپی کردن جای ابداع ...
اینها فرهنگ مارا تهدید و روبه نابودی می کشاند!!
درود بر همه شما عزیزان استفاده بردم از محضرتان
دروز بر باصر العشق جناب رمزی عزیز عیدتان مبارک