سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        بنویس مرا تا خاطرت هست

        شعری از

        محمد شجاعی

        از دفتر اگه بمونم نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵ ۰۰:۳۱ شماره ثبت ۵۱۹۸۸
          بازدید : ۳۴۸   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد شجاعی

        بنویس مرا تا خاطرت هست!
        تا که باشم،
        تا بمانم،
        لااقل خاطره باشم!
        بنویس ازم  یادت بیارم
        تا وقتی خاله بازی که میکردیم
        همیشه دکترم بودی تورویا
        مریض میشدم و فقط تو درمانم میکردی!
        بنویس از آن قایم باشکها، که با همسایه ها بازی میکردی
        مرا به تنها گرگ شدن راضی میکردی!
        تو قایم شدی با دوستات
        پیش من نبود کسی،
        به دروغ گمت میکردم که به سک سک برسی
        شاید این روزها که میرن، دیگه تکرار نشن
        مینویسم اما
        مینویسم اگر حتی  ننِویسی از من!!
        مثل اون روزای بچگیمون، یه ساعت قهر میکردی، با یه شاخه گل همش از دل تو درمیومد
        آرزو دارم که برگردی
        مث اون روزا که تودلامون نبود هیچی
        چشمامو میبندم و ورد میخونم، اَچی مَچی یا تَرَچی.....
        تو دیگه برنمیگردی.....
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵ ۰۵:۰۳
        چشمامو میبندم و ورد میخونم، اَچی مَچی یا تَرَچی.....
        تو دیگه برنمیگردی.....
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلام
        زیبا وبااحساس بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        بنویس مرا تا خاطرت هست!
        تا که باشم،
        تا بمانم،
        لااقل خاطره باشم!
        خوب شروع کرده بودین وتاینجا خوب بود
        اما به نظرمن هرچه اومدید جلو ب
        به خاطره نزدیک شده بود
        وحالتی روایی وداستان گونه به خودگرفته بود
        شعرسپید بایدکمی دارای ایجازوایماژبیشتری باشه
        تامخاطب خودش به کشف وشهود بپردازه ولذت کشف باعث میشه که ازشعر بیشتر خوشش بیاد خندانک خندانک خندانک
        تصویرسازیها هم بایدبیشترشه
        این شعرمی تونه باکمی ویرایش ازاین بهترشه پایانش هم زیبا بود

        مثلن اینگونه

        بنویس مرا تا خاطرت هست!
        تا که باشم،
        تا بمانم،
        لااقل خاطره باشم!
        بنویس ازمن تا یادم بیاری
        ای دکتر دوست داشتنی خاله بازیهای کودکی ام
        بنویس از آن قایم باشکها،
        که مرا به تنها گرگ شدن راضی میکردی!
        تو قایم می شدی
        ومن به دروغ گمت میکردم
        که به سک سک برسی
        آن روزها رفتند
        آن روزها که قهر میکردی،
        وبایک شاخه گل دوباره لبخند می زدی
        مینویسم هنوزهم ازتو
        مینویسم اگر حتی ننِویسی از من!!
        ای کاش برمی گشتی
        چشم هایم رامیبندم و ورد میخونم
        ، اَچی مَچی یا تَرَچی.....
        تو دیگه برنمیگردی.....
        استفاده اززبان عامیانه درشعردرست نیست وزبان بایدرسمی باشد
        مثل اون روزای بچگیمون، یه ساعت قهر میکردی، با یه شاخه گل همش از دل تو درمیومد
        آرزو دارم که برگردی
        مث اون روزا که تودلامون نبود هیچی
        چشمامو میبندم و ورد میخونم، اَچی مَچی یا تَرَچی.....
        تو دیگه برنمیگردی.....
        این چند جمله پایانی کاملن زبانش عامیانه شده بود
        موفق باشید برادرخوبم و
        البته ببخشید جسارتم رو قصدم فقط همفکری بودواینا نظره
        شما استعدادخوبی دارید وبرای اینکه دامنه ی لغاتون بیشترشه وبیشترپیشرذفت کنید شعرزیاد بخوانید مطمانن بهتروبهترخواهدشد قلمتون خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک




        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵ ۰۱:۴۶
        درود گرامی
        دلنوشته زیبایی است خندانک
        علی کشاورز ( فریاد )
        پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵ ۰۷:۳۹
        خندانک خندانک
        محمد شجاعی
        پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵ ۰۸:۰۵
        شعر نو هستش، ویرایش نشد با نام غزل ارسال کردم
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵ ۱۵:۵۸
        سلام زیبا بود
        اچی مچی ....تو دیگر برنمی گردی !!!
        آفرین ها.. خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        شنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۵ ۱۰:۰۵
        سلام
        زیبا بود ولی جای کار خیلی داشت خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        ب سلام به همه نابیون محترم ااا خوشم نمیاد قسم بخورم برای این موضوع کاملا بی ارزش اما چنان با روح و روان آدم بازی می کنید مجبورم این کارو بکنم به والله قسم توی ناب هیچ پروفایل فیکی ندارم ااا برای چی وقتی می تونم خودم فعالیت کنم حرفامو بزنم فیک داشته باشم ااا نه ثنا خانوم منم نه آتنا خانوم نه هیچ احد و الناس دیگههه ااا توی ناب و وبلاگم تنها یه اسم دارم اونم شاهزاده خانوم از سال هشتاد و هفت تا حالااااااا ااا شاد باشید
        مدینه ولی زاده جوشقان

        یک چند پی دانش و دفتر گشتیم کردیم حساب اا یک چند پی زینت و زیور گشتیم در عهد شباب اا چون واقف از این جهان ابتر گشتیم نقشی است بر آب اا ترک همه کردیم و قلندر گشتیم ما را دریاب
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ترنّمِ صَفای جان صداقت است و راستی ااا شُکوهِ اعتبارِ حق صلابتِ بَهاستی اا سلام بداهه ی
        ساسان نجفی

        ما آرزوی عشرت فانی نمی کنیم اا ما را سریر دولت باقی مسخر است
        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        زده ام قفل بزرگی به دروازه دل که دگر بار به روی احدی وانکنم آنچنان دل بشکسته که اااا هم حتی پشت دروازه دل در بزند وانکنم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0