بی عشق

درود بر شما بانو باباخانی
شعر زیبایی گفته اید و از خواندنش به قولی محظوظ شدم زیرا شعری تخیلی و عاطفی و ناب بود
موفق باشيد

درود بر شما خانم باباخاني
زيبا و ناب قلم زده ايد :
جز تحسين چاره اي نيست
شعري به كمال است زيرا عناصر شعر به زيبايي در آن خود نمايي مي كنند .
شروع خوب و پاياني مناسب دارد
به راحتي مخاطب را به خود جلب مي كند.
وجود آرايه ي مراعات نظير باعث زيبايي بيشتر بيت نخست شده است
برايتان آرزوي موفقيت مي كنم.

سلام بر تمامی بزرگواران
سپاس از حضور ارزشمندتان
وقتی شاعری درخواست نقد دارد بی دغدغه نقد بفرمایید و بسنده نفرمایید به تحسین
می آموزم از محضر تمامی اساتید
منتظر نقد با ارزشتان هستم
سپاس از همراهی تان

سلام بر اساتید نقدها ارزشمن هستند و راهگشا ....سپاس
این هم نقد خودم بر شعر


می دونی چیه.کل زیبایی این شعر به قافیه وردیفشه.چیز تازه ای نداره.بیت اولشوخوب آغاز کردی ولی درادامه بسنده کردی به قدرت قافیه و ردیف زیبایی که پیداکردی.عجله توش مشهود ه
همینطور بیت آخر کلمه ی غلط انداز یک کلمه ی مثبت چند پهلویی است !!!ودر نظر خواننده یک دوگانگی ایجاد می کنه
بیت امان از روزهای بی تو بودن ها ....جمع بستن این فعل دوره اش سر آمده
بهتر ه بگین
امان از روزهای بی تو بودن آه....
و بیت دوم ....یا الله ...یک جور ناهماهنگی داره با کل شعر
و

........در کل شعر راضی کننده ای نیست دوستان به مهر می خوانند و تشویق و تحسین می کنند تنها حسن آن روان بودن ان است که مخاطب ان را دوست دارد
باز هم سپاس از دوستان شاعر نکات دیگری دیدید بازگو بفرمایید

سلام بانو بابا خانی گرامی عیب بزرگ این غزل شما همین ردیف می خشکد است که خشونت را در ذهن تداعی می کند صدای خشونت از این خشک بون شدیدا به گوش می رسددومین عیب هم کوششی بودن ای غزل می باشد چون به آن اندازه نرمی وروان بودن در آن احساس نمی شودآن هم به علت استفاده زیاد از قاف وشین است که خشونت ازآنها احساس می شودعیب دیگر هم استفاده از قافیه های نخ نمی شده وکهنه است مثل |آغاز که یاد آور صدای غاز است که یکی از خشن ترین صدای پرندگان است

سلامی مجدد...ونیز عرض تسلیت
ابتدا عرض ارادتم را خدمت جناب صادقی مود ..صادقانه اعلام میدارم
چون خدایی ناکرده نمی خواهم جوابیه برای ایشان حساب شود...
***********
نظری نوشته ام ..تقریبا نقد گونه...خوب نه حذفش میکنم ونه ویرایش
وقتی کسی شعری را مثلا نقد میکنه ...حتما شعر را بادقت می خواند .با توجه به دانشی که در این زمینه دارد...(شناخت سطح شعر..)
مشخص است که نقدش چگونه است...
میدانید که برای شاعران مبتدی ..چیزی بهتر از تشویق وتحسین اثز ندارد
اما برای شاعری چون بانو باباخانی که اشعار ایشان تقریبا برای همه اشناست
وحتی خودشان نیز نقدی وارد ساخته اند...
قضیه مقداری متفاوت است...
شما شعر زیر را بخوانید وبا شعر کنونی مقایسه کنید...می بینید که تفاوت تاچه حدیست.........البته شعر هم بگیر نگیر دارد...
*********************************************

قصیده بود و غزل شد ببین، حکایت ما
تمام شهر شنیدند این حکایت ما
چه عاشقانه سرودند شاعران نجیب
هزار بیت غریب از همین حکایت ما!
به عشق باور و ایمان نداشت، ایل من آه
رساند ایل مرا تا یقین ، حکایت ما
تو رود هستی و من سنگ ریزه ای که خدا
نوشته است خودش در زمین حکایت ما
خدا ببخشد اگر کفر گفته ام ، به گمان
گرفته وام خدا هم از این حکایت ما!!!
بیا و معجزه کن عشق ، یادمان نرود
هزار ساله شود همچنین حکایت ما
نوشته اند به دیوار شهر از من وتو :
که عشق ، بوده مقدس ترین حکایت ما
****************************************************
من اگر میخواستم نقاط قوت این شعر را بنویسم میتوانستم از لحاظ وزنی
...روان بودن ...قوافی ...جمله بندیها....فعل وفاعلها....وووووو
اما عرض کردم نسبت به اشعار قبلیشان...
تازه بانو بچه که نیستند به حرف من ویا دیگری به همین راحتیها شعرشان را دستکاری کنند.....
کلوخ چینی میکنند وبعد طبق سلیقه ی شخصی خودشان ویرایش نهایی....
بار ها عرض کرده ام ..همگی در محضر همدیگر در حال آموختنیم

پر چانگی بنده را ببخشید ..............التماس دعا./