سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        لالهٔ لیلا

        شعری از

        حبیب رضایی رازلیقی

        از دفتر بکا نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ ۰۳:۴۶ شماره ثبت ۵۱۱۹۴
          بازدید : ۷۰۳   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

         ( لالهٔ لیلا )
        مادر بلا گردون تـو ، ای نورِ چشمانـم علـی 
        نازِ تو را من مُشتری ، ای مـاهِ تابانـم علـی
         
        شیرم حلالت باشَدا، چون سربلنـدم کـرده ای 
        بودی تو فخـرِ مادرت ، شمعِ فُروزانـم علـی
         
        من آرزو هـا داشتـم ، بربـاد رفتـه جملگـی 
        آتش به جانم افکَنی ، محزون و نالانـم علـی
         
        شب ها نشستی تا سحر، خواندی برایم آیه ها 
        طاقت ندارم بینمَت ، لَب تشنـه عطشانـم علـی
         
        همنام حیـدر گویمَت، زیبا رُخَت چون مصطفـی 
        آیـا شـود تـا بشنـوم؟ ، تفسیـرِ قـرآنـم علـی
         
        ای اَکبرم اَکبر تو را ، کرده عَطـا بـر مـادرت 
        در کربلا پرپر گلـم ، در خـون غلطانـم علـی
         
        با خونِ دل اَشکم شود ، ممزوج ای شَهزاده ام 
        چون رویِ ماهَت را شده ، باخون اَلوانم علـی
         
        وقتی که میرفتی علی، دیدم تو را از پشت سر 
        گویا که احمد میـرود ، ای پورِ شایانـم علـی
         
        شَل باد دستی را که زد ، بر پیکرت تیـغِ جَفـا 
        لب تشنه قربانی شدی ، فریاد و اَفغانم علی
         
        عمری تورا با خونِ دل ، پروردَمَـت ماننـد گُـل 
        لیلا شود مجنونِ تو ، سر گشتـه حیرانـم علـی
         
        بودی مرا یک آرزو ، با دست خود دفنـم کنـی 
        اقبالِ من یارم نشد ، من نوحه میخوانـم علـی
         
        آرام در پیـش پـدر ، پاییــنِ پـا خـوابیـده ای 
        بنگر "حبیبم "سالها ، نالان و سوزانـم علـی
         ــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ قالب غزل 
        بحر رجز مثمن سالم وزن 
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        توضیح اینکه 
        مابین ابیات میتوان بیتی را گنجاند که مستمعین همخوانی نمایند
        مثال:
        رودم علی  رودم علی
        ............سروِ خرامانم علی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4