سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 1 آذر 1403
    20 جمادى الأولى 1446
      Thursday 21 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱ آذر

        گهواره خالی

        شعری از

        رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

        از دفتر رنگ سرخ خورشید نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵ ۲۰:۱۶ شماره ثبت ۵۱۱۴۲
          بازدید : ۵۵۱   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

        گهوارۂ خالی
        شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی
        ....ّ...................................
        چون آب شد آزاد و من سیراب گشتم
        اندر فراقت گریه گشت کارم علی جان
        چون بنگرم بر آب یادم بر لب توست
        وقت تلظی کردنت عطشان علی جان
        گهواره ات خالیست دردی در دل من
        آه از فراقت در دلم جاریست علی جان
        شیر درون سینه ام پر گشته جانم
        جای تو در آغوش من خالیست علی جان
        دیگر نمی آید صدا دلنشین تو به گوشم
        دیگر نبینم آن رخ ماهت علی جان
        با رفتنت آتش زدی دار و ندارم
        چون نیستی آغوش مادر تو علی جان
        گشتی فدا از بهر قرآن ای گل من
        ششماهه سربازی به بابایت علی جان
        هل من معین باب مظلومت شنیدی
        دیگر نیاوردی تو طاقت ای علی جان
        همچون جوانان بنی هاشم تو چون شیر
        پیکار دشمن آمدی باب الحوائج ای علی جان
        تیر سه شعبه بر قد و بالات سر بود
        بر گو چگونه زد گلویت را علی جان
        خون تو گر کم بود اما سیر شد حق
        از خون تو ای مه جبین من علی جان
        بر روی دست شاه دین پر پر زدی تو
        چون حرمله دید آن سفیدی گلویت را علی جان
        هرچند در پشت حرم در خاک گشتی
        اما سرت بر نیزه ها همراست علی جان
        بنگر شقاوت تا به کی بر آل احمد
        بر طفل عطشان هم نکردند رحم علی جان
        گشتی سند بر غربت و مظلومی حق
        وقتی زدی پر پر به روی دست علی جان
        وقتی سرت از پیکرت از کین دو تا شد
        گویی حسین هم همرهت میمرد علی جان
        شرمی نکردند از علی و فاطمه هیچ
        قنداقۂ ات را برده اند یغما علی جان
        هرشب در آغوشم چقدر خالیست جایت
        تا که بخوابانم تو را من ای علی جان
        من مادری زار و غمین و بی پناهم
        ای کاش می بوسیدمت یکبار علی جان
        ساقی نگو دیگر ز طفل شیش ماهه
        در حد تو نبود سرائی در غم آن طفل عطشان
        ...............................................
        شاعر و مداح اهل بیت ذاکر الحسین رسول چهارمحالی(ساقی)
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۷ آبان ۱۳۹۵ ۰۸:۳۷
        درود گرامی
        خوش آمدید خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3