پنجشنبه ۱ آذر
|
دفاتر شعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
آخرین اشعار ناب رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
|
گهوارۂ خالی
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی
....ّ...................................
چون آب شد آزاد و من سیراب گشتم
اندر فراقت گریه گشت کارم علی جان
چون بنگرم بر آب یادم بر لب توست
وقت تلظی کردنت عطشان علی جان
گهواره ات خالیست دردی در دل من
آه از فراقت در دلم جاریست علی جان
شیر درون سینه ام پر گشته جانم
جای تو در آغوش من خالیست علی جان
دیگر نمی آید صدا دلنشین تو به گوشم
دیگر نبینم آن رخ ماهت علی جان
با رفتنت آتش زدی دار و ندارم
چون نیستی آغوش مادر تو علی جان
گشتی فدا از بهر قرآن ای گل من
ششماهه سربازی به بابایت علی جان
هل من معین باب مظلومت شنیدی
دیگر نیاوردی تو طاقت ای علی جان
همچون جوانان بنی هاشم تو چون شیر
پیکار دشمن آمدی باب الحوائج ای علی جان
تیر سه شعبه بر قد و بالات سر بود
بر گو چگونه زد گلویت را علی جان
خون تو گر کم بود اما سیر شد حق
از خون تو ای مه جبین من علی جان
بر روی دست شاه دین پر پر زدی تو
چون حرمله دید آن سفیدی گلویت را علی جان
هرچند در پشت حرم در خاک گشتی
اما سرت بر نیزه ها همراست علی جان
بنگر شقاوت تا به کی بر آل احمد
بر طفل عطشان هم نکردند رحم علی جان
گشتی سند بر غربت و مظلومی حق
وقتی زدی پر پر به روی دست علی جان
وقتی سرت از پیکرت از کین دو تا شد
گویی حسین هم همرهت میمرد علی جان
شرمی نکردند از علی و فاطمه هیچ
قنداقۂ ات را برده اند یغما علی جان
هرشب در آغوشم چقدر خالیست جایت
تا که بخوابانم تو را من ای علی جان
من مادری زار و غمین و بی پناهم
ای کاش می بوسیدمت یکبار علی جان
ساقی نگو دیگر ز طفل شیش ماهه
در حد تو نبود سرائی در غم آن طفل عطشان
...............................................
شاعر و مداح اهل بیت ذاکر الحسین رسول چهارمحالی(ساقی)
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
خوش آمدید