سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        اشك...براي مادرم

        شعری از

        مهدي شريفي

        از دفتر کوچه پس کوچه های دلتنگی نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲ آذر ۱۳۸۹ ۲۲:۳۶ شماره ثبت ۵۱۰
          بازدید : ۱۸۱۳   |    نظرات : ۳۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدي شريفي



         ای نهان دریای چشمم باز شو
        در مسیر گونه ام آغاز شو
        ای غزل گلواژه ی چشم سیاه
        غلت غلتان می روی آخر به راه
        با توام! ای پادشاه بی رقیب
        همنشین دل؛ تو ای اشک نجیب
        من تو را با لاله هایم بافتم
        یکشبی در ناله هایم یافتم
        صبر کن! یک لحظه بر من گوش کن
        شعله ی سوزان خود خاموش کن
        عابر این گونه ی سردم تویی
        شاعر چشمان پر دردم تویی
        من نریزم آبروی عاشقت
        مخفی ام در لابلای هق هقت
        من نمی گویم نیا؛ آرام باش
        در میان دام چشمم رام باش
        من نمی خواهم زمین لمست کند
        طالع تنهایی ام نحست کند
        من خجل از پاکی راه توام
        ارتعاش لحظه ی آه توام
        ای زلال عشق در حیرانی ام
        ای فروغلتیده در ویرانی ام
        ای شقایق پیشه ی هق هق نیا
        لحظه ی ویرانی عاشق نیا
        ای معطر از گل بابونه ام
        بس کن و جاری مشو بر گونه ام
        اشک من! این ناله ها را گوش باش
        بهترین تصنیف من!؛ خاموش باش
        اشک آموزان ببین اینجا کمند
        این جماعت با تو هم نامحرمند
        ای مقدس پیشه ی عاشق پذیر
        من در این هق هق شریکم ناگزیر
        بی کسم! تنها ترا دارم هنوز
        پس بمان ! با درد خود امشب بسوز
        در شب تنهایی ام حاضر تویی
        ای دلیل سوختن شاعر تویی
        فعل نالیدن برایم گشته صرف
        دیده ام هرشب ترا گیرد به حرف
        من نمی دانستم این را پیشتر
        هرکه دردش بیش؛ اشکش بیشتر........

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4