پنجشنبه ۲۹ آذر
|
دفاتر شعر لمیا_سبتی پور(سلطانی)
آخرین اشعار ناب لمیا_سبتی پور(سلطانی)
|
طوفان عشق تو سرگردان ست
واز هیاهوی ماشین ها رد میشود
وخود را بر جزیره عصیان می یابد
کمی خواب به چشمان منتظر
جایزه ی سال بود
سال هاست
بر کشتی شکسته پارو میزد
بر فراز کوهی بیدار میشود
صدای نای
با طلعت خورشید هم پیمان شد
هنوز در وادی تعبد
در نگاه چشمانت سرگردان
هر لحظه دفتر خاطرات
رسم چهره ات بنا می کند
دلهره ی شرم نگاهت
وجود را آتشگاه خود کرد
اخلاقت مرصع الماست
بر قلب تابش بی نظیری داشت
با سرزنش هایت عشق افزون
وبا ربایش زخم ها دلخوش ست
در زیر قطره های باران می نشیند
وغم هایت را با تبسم نگاهت
بربرگ های خاطرات نگاهت می شمارد
دستهایم را بر میله های زندان می فشارم
وخود را هر لحظه
در محفل عشقت نگاه می کنم.
لمیا
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.