سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      عروسِ حجله ی شیطان......

      شعری از

      ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

      از دفتر دایره ی عشق........ نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ شهريور ۱۳۹۵ ۱۸:۴۲ شماره ثبت ۴۹۶۱۳
        بازدید : ۶۷۰   |    نظرات : ۶۹

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
      آخرین اشعار ناب ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

      بنام نگارگرعشق............
      .....................................................
      زمین وآسمان، ازهم نمی پاشد چراامشب؟......
      خدایا،..این کدامین صفحه از......
      تاریخُ کُفرِ طاغیانَ ست؟
      ابو سُفیان کجاست....
      تابااَبو جهلان به پیشش،
      همچنان پروانه گِردآییم؟....
      ببین.....
      بادستِ خونین، هِند می رقصد....وبا طنّازیِ شیطانیَش،
      شاباش می سازد سَرِ گورِ شهیدان،آن جِگرهارا...
      وفریادِ مبارک بادِ جُغدان می رسد برگوش.
      .................................................................
      آه....ای خُنیاگران.....
      وقتَ ست برخیزید وآهنگِ جهالت را، بیاغازید.....
      تا، درمایه ی ننگ وحقارت، رقص بنماییم...
      دست دردستِ تمامی شاهدانِ بی سرانجامی...
      عروسِ حجله ی شیطان....
      مَست ازمستیِ چشمانِ مردانِ هوس آلوده....
      می رقصد، دست افشان وپاکوبان.....
      وَبویِ گندِ بی شرمی، تراوُش می کند،ازهرنگاهِ او....
      زمین وآسمان ازهم نمی پاشد چراامشب؟
      ..................................................................
      شبِ شرم وخیانت ها،شبِ ننگِ تمامیمان....
      که باقی مانده از، قومِ ثمودو لوط وهودیم...
      نه ازمردی نشان ازمابه جاماندَست نه، ازغیرت و ایمان...
      وبُت هامان که نه ازسنگ....
      زن...افیون...شراب و بَنگ...
      وباورهایمان،.....دُنیا ولذّتهای پوشالی...
      ودیگرهیچ..مرگ بادابرچنین انسان..
      تمامی ساحران جمعند،امّا من، نمی بینم درین هنگامه موسایی،
      تارهاسازد عصاراوُ...بِبلعد اِژدهای خشم ومردی شرافت..
      این همه افسونِ بی شرمی ونامردی..
      شُعیبی رانمی بینم بنالد کم فروشی را...
      همه پیمانه ها لبریزِ لبریزَست..
      وبازارِ خباثت گرم و،داغِ ننگ برپیشانیِ آنها...
      که شادازشادیِ نفسِ پلیدندو،...نباشد باکشان ازهرچه رسوایی...
      زمین وآسمان ازهم نمی پاشد چراامشب؟
      ................................................................
      بساطِ جشن برپاگشته و،گویا دوشیطان زاده شورِ همسری دارند...
      وبی آنکه سخن ازمَحرم ونامحرمی باشد/
      توگویی پیش ازین وصلت،همه بودند محرم باخودو،
      پرچم بدوشانِ ریاو..ننگِ وزشتی ها...
      وهرکس آید ازاین دَر...
      بی آنکه بپُرسندش ازو،نام ونشانی را....زیرا،
      همه ازایلِ ابلیسند.
      .......................................
      وعاقد هم که گویامحرمِ جمعَ ست...
      ازپیروجوان، خُردوکلان،...
      درصدرِ مجلس جای می گیرد...
      وبانگِ شومِ خود اغاز می سازد که(آیا من وکیــــــــــلم)؟
      وفریادِ مبارک بادِ جُغدان می رسد برگوش...
      ...................................................................
      یکی........آن گوشه خامُش،
      سرفروبرده درجیبَ ازخجالت....
      وازاین بی حیایی ها...
      وتنها چاره اَش صبرَ ست چون ایّوب....
      زمین وآسمان ازهم نمی پاشد چراامشب؟
      وشبهایی که شیطان باتبارش،
      جشن می گیرد،خیانت های انسان را.
      .....................................................................
      (دیوانه)....تابستان 9 8 
      ۸
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۰۶:۱۴
      تمامی ساحران جمعند،امّا من، نمی بینم درین هنگامه موسایی،


      تارهاسازد عصاراوُ...بِبلعد اِژدهای خشم ومردی شرافت..


      این همه افسونِ بی شرمی ونامردی..


      شُعیبی رانمی بینم بنالد کم فروشی را...


      همه پیمانه ها لبریزِ لبریزَست..


      وبازارِ خباثت گرم و،داغِ ننگ برپیشانیِ آنها...
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      سلام استادبزرگوارم
      بسیارزیبا قلم زدید خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۱۳:۱۷
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و شورانگیز
      خوش آهنگ و موثر خندانک خندانک خندانک
      عليرضا حكيم
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۲۲:۴۰
      درودها بر شما جناب شیخی عزیز
      بسیار زیبا بودند اشعارتان اگر قافیه هم می داشتند که بهتر بود
      موفق و پیروز باشید خندانک خندانک
      مجنون ملایری
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۰۳:۳۲
      با سلام استاد ممنونم
      ابومجتبی دامغانی
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۰۵:۲۲
      سپاس بسیارزیباسرودی استاد خندانک خندانک
      عباس زارع میرک آبادی
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۰۷:۱۳
      استاد مهرآبادی عزیز
      بیان حقیقت به شکلی بسیار زیبا
      پر از احساس درد
      تابلوی بسیار زیبایی را مصور ساختید
      در مکتب شما می آموزم

      شبِ شرم وخیانت ها،شبِ ننگِ تمامیمان....


      که باقی مانده از، قومِ ثمودو لوط وهودیم...


      نه ازمردی نشان ازمابه جاماندَست نه، ازغیرت و ایمان...


      وبُت هامان که نه ازسنگ....


      زن...افیون...شراب و بَنگ...


      وباورهایمان،.....دُنیا ولذّتهای پوشالی...


      ودیگرهیچ..مرگ بادابرچنین انسان..
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۰۸:۲۶
      درودها بر شما بزرگوار ..............تصویر وآهنگ وپیام ومحتوا ...همه روشن بود با تمام تلخی این قصه ............................. خندانک خندانک خندانک
      عباس وطن دوست
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۰۸:۴۸
      ........
      خندانک
      .......
      سلام و درود استاد شیخی بزرگوار

      نیمایی بسیار زیبایی از محضرتان خواندم

      ............پاینده باشید استاد..................
      عبدالحسین آزادمنش(ع   آزاد)
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۱۰:۲۱
      احسنت استاد عزیز دردشناس -----زیبا حقیقت را سرودی
      یدالله عوضپور    آصف
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۱۰:۲۸
      درود بر عاقل ترین دیوانه
      عزیز ارجمند جناب شیخی
      نوشیدم از صهبای افکار شما
      مرحبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۱۰:۴۵
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      لیلا باباخانی (سما الغزل )
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۱۱:۱۴
      سلام استاد گرانقدرم
      همه دلمان پرشده از درد ........................................ خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۱۳:۲۴
      سلام جناب شیخی بزرگوار.
      سپاس از سروده ی بسیار زیبا یتان.
      تندرست و شاد باشید انشا الله .

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      زهرا منصوری
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۱۴:۳۳
      بساطِ جشن برپاگشته و،گویا دوشیطان زاده شورِ همسری دارند...


      وبی آنکه سخن ازمَحرم ونامحرمی باشد/


      توگویی پیش ازین وصلت،همه بودند محرم باخودو،


      پرچم بدوشانِ ریاو..ننگِ وزشتی ها...


      وهرکس آید ازاین دَر...


      بی آنکه بپُرسندش ازو،نام ونشانی را....زیرا،


      همه ازایلِ ابلیسند.


      خندانک خندانک خندانک

      سلام بر جناب شیخی بزرگوار
      زیبا سرودید روزگار دیروز وامروزمان را خندانک

      جواد مهدی پور
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۱۵:۲۹
      درود بر شما جناب شیخی بزرگوار خندانک

      عالیست
      تعهد قلمتان ستودنیست
      زنده باشید
      خندانک خندانک خندانک
      نیره ناصری نسب
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۱۹:۲۵
      درود بر شما جناب شیخی بزرگوار

      سروده ای ژرف برخاسته از دلی پاک و دردمند

      ابلیس کارش را کرد و از خود ابلیس ها ساخت

      سپاس از شما خندانک خندانک خندانک
      مهدی صادقی مود
      سه شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۵ ۲۰:۰۳
      سلام استاد شیخی عزیز
      زیبا و متفاوت بود
      از جراحاتی گفتید که بدلیل تکرارِ زیاد از شدت دردشان کاسته شده .ناهنجاری هایی که به هنجار تبدیل شده اند

      خندانک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      چهارشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۵ ۰۷:۲۶
      سلام جنبا شیخی بزرگوار
      این را بدانید این شعر شما را بسیار دوست داشتم و من در خوانش ان به جامعه و راهبران جامعه فکر میکردم و احسنت به شما از این زییبای که هدیه دادید
      با اجازه شما برای خودم کپی میکنم و البته چون به یادم بیندازد نوشته های شما را خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      علیرضا کاشی پور محمدی
      چهارشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۵ ۰۷:۴۱
      درود بر شما
      خندانک خندانک خندانک
      چه حقیقت تلخی را واگویه کرده اید
      احمد رشیدی مقدم (گمنام)
      چهارشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۵ ۱۱:۱۱
      درود فراوان به سرور عزیزم و

      بزرگوار مستفیض شدم دست حق نگهدار
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
      چهارشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۵ ۲۱:۰۹
      بسیار زیباست استاد. خندانک
      علی   صادقی
      پنجشنبه ۴ شهريور ۱۳۹۵ ۲۰:۲۱
      سلام بزرگوار .........

      عالی سروده اید این تلخی را
      .....من نمیدانم چرا حقایق همیشه تلحند
       موسی عباسی مقدم
      يکشنبه ۷ شهريور ۱۳۹۵ ۱۹:۴۲
      سلام بر شما زیبا بود استاد خندانک خندانک خندانک
      چهارشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۵ ۱۹:۴۸
      سلامـ و درود استاد...
      رفع کسالت شد؟!
      خیلی این شعر را دوست داشتمـ...
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0