سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        صدف عشق

        شعری از

        احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        از دفتر دلسروده ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵ ۲۰:۵۳ شماره ثبت ۴۸۹۹۹
          بازدید : ۳۹۶   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        صدف عشق
        از صدف گوهر عشقت چو نمایان شده است
        سرخی لعل لبت پسته خندان شده است
         
        گر زمیخانه عشقت بدهی جام ؛ مرا
        قسمت ما به یقین سود فراوان شده است
         
        قدرت عشق بنازم که بمن روی نمود
        قدرت فکر مرا نیز دو چندان شده است
         
        عکس رویت همه شب هست بدریای دلم
        موج حرکت که کند ؛ عکس هزاران شده است
         
        یوسف از خواسته معشوق گرش دست کشید
        ترس از دلبر خود وارد زندان شده است
         
        من که در عشق تو بسیار گرفتار شدم
        زین گرفتاری من فکر پریشان شده است
         
        شمع عشقت پِرِ پروانه دلرا چه بسوخت
        به گمان ارزش دل گوهر غلطان شده است
         
        حلقه زلف تو زنجیر شده بر دل من
        چونکه (گمنام) دلش سلسله جنبان شده است
        پنجشنبه هفتم امرداد ماه نود پنج.
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۵۴
        درود استاد عزیز
        مناجاتی زیباست خندانک خندانک خندانک
        مرتضی حاجی آقاجانی
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۵۲
        بسیار زیبا و آهنگین و هارمونیک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسعود خلیق اخلاقی
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۰۶
        درود بر شما
        زیبا بود
        زیبا
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۵۲
        با سلام استاد بسیار زیبا
        نیره ناصری نسب
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۱۲
        درود بر شما بزرگوار

        صدف عشق زیبایی بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۲۰
        درودتان باد خندانک خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        يکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۲۱
        خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        سلام و درود بزرگوار
        استفاده بردم
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ما دانه خور کشته امسال خودیم
        پند دگران دهیم گر لال خودیم
        پند دگران دهیم که اعمال برند
        چشم نگران به گور اموال خودیم
        خندانک خندانک خندانک
        منتظر شما هستم ، دعوتید به سروده غم و اندوه
        خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        يکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ ۲۰:۱۷
        سلام جناب رشیدی عزیز
        خیلی هم قشنگ
        خندانک خندانک
        برقرار باشید
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3