يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر عیسی نصراللهی( تیرداد)
آخرین اشعار ناب عیسی نصراللهی( تیرداد)
|
غزلی را نازنینم
بهار فصل دیگر من بود
پارینه ی کوچ ....
پارینه ی لطافت رودها
و
رمه های صید ماه و پنجه ی پیر پلنگ " سیر "
آهوی گرگ گرفته ای مگر
همزاد عشق عتیق کدام لبخند دروغین بود؟
از هیچ نمیگویم
قصه های ماسیده بر پیکار مردان نژند
غزلی میبایست
دو دست پیر لرزانش به روی هم
خبری نیست که نیست
یاران
نام آوران من
نامداران سرای واژه های خفته در میهن
( خسته ی دیگر
قراری
روزگاری
یاری
و
پوشیده برف پاک و نرمی
اینک
این
" تنهایی ام"
( لبخند )
شعر: عیسی نصراللهی95/4/9
///////////////////////////////////
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
... و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
که عشق ـ ماه بلند من ـ ورای دست رسیدن بود
گل شکفته! خداحافظ اگر چه لحظه دیدارت
شروع وسوسهای در من به نام دیدن و چیدن بود
من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود
اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما
بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود
شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من
فریبکار دغلپیشه بهانهاش نشنیدن بود
چه سرنوشت غمانگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس میبافت ولی به فکر پریدن بود...
شعر: حسین منزوی( رفته و دیگر نمی آید...پسین )
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود
یاد این شاعرعزیز
گرامی باد