سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        عشق بی فرجام

        شعری از

        فرزانه صادق پور

        از دفتر پشت پرچین انتظار نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۸ تير ۱۳۹۵ ۰۹:۳۹ شماره ثبت ۴۸۲۶۳
          بازدید : ۹۹۶   |    نظرات : ۲۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فرزانه صادق پور

        امشب از دلتنگی ان روزها
        امدم اینجا که یاد او کنم
        یاد ان مردی که بعد از سال ها
        رفت و باید با خیالش خو کنم
        یک زمان این باغ پاییزی و زرد
        از تب احساس ما سرشار بود
        این گل مریم که اینجا خفته است
        تا سحر از عشق ما بیدار بود
        بلبلان بر شاخسار هر درخت
        از نگاه ما غزل می ساختند
        لاله های عاشق از هر گوشه ای
        رنگ شان را پیش ما می باختند
        اب این جویی که تنها می رود
        با نسیم عشق ما همراه بود
        زیر سقف تیره ی این اسمان
        روشنای نیلگون ماه بود
        زهره از ان دوردست کهکشان
        در هواداری ما نی می نواخت
        تازه می فهمم چرا, غم داشت او
        چون تمام عشق ها را میشناخت!!
        یک شب اینجا در پناه این درخت
        بین بازوهای او جا داشتم
        بوسه زد بر گونه های داغ من
        وای یک احساس زیبا داشتم
        در میان گیسوانم گل گذاشت
        گفت گلها با تو زیبا می شوند
        بر لبانم بوسه زد ارام و گفت
        غنچه ها ار شوق تو وا میشوند
        لحظه ای من را در اغوشش فشرد
        در تف و گرمای عشقش سوختم
        با تپش های دلش قلبم تپید
        چشم در عمق نگاهش دوختم
        کورسو میزد در عمق ان نگاه
        راز پیوندی که بی هنگام بود
        در دل خاکستری رنگ غروب
        من ندیدم در نگاهش دام بود
        در میان دست های عاشقش
        دست هایم را گرفت و عهد بست
        وه! چه زود ان عهد را از یاد برد
        حرمت ان لحظه ها را هم شکست
        یک شب امد باز,اما خنده اش
        مثل پاییزی سراسر زرد بود
        دیگر ان گرمی در اغوشش نبود
        دست هایش بی نهایت سرد بود
        فکر میکردم که بعد از سال ها
        مرد رویاهای خود را یافتم
        غفلت از من بود و دیدم عاقبت
        بهترین لحظات خود را باختم
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۹ تير ۱۳۹۵ ۰۷:۱۱
        فکر میکردم که بعد از سال ها


        مرد رویاهای خود را یافتم


        غفلت از من بود و دیدم عاقبت


        بهترین لحظات خود را باختم
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بانوی عزیزم خندانک خندانک
        صاف وساده وصمیمی ودرعین حال بسیارزیبا
        لذت بردمممممم خندانک خندانک خندانک خندانک
        چهارپاره بود البته قالبش که مطمانن فراموشی بوده که غزل زدید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        موفق باشید خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۹ تير ۱۳۹۵ ۱۹:۳۰
        درود بانو
        بسیار زیباست خندانک خندانک
        یاسر رییسوند(پاییز)
        چهارشنبه ۹ تير ۱۳۹۵ ۰۶:۰۰
        درودها
        چند نکته.
        اول اینکه سروده ای پر احساس و عاشقانه خواندم و خیلی محزون بود.
        دوم قالب سروده ی شما غزل نیست.
        سوم،تشبیهاتی بسیار زیبا بکارگرفته اید ازبرای سخن دل ،که خیلی دلنشین هستند.
        چهارم.تصویرسازی سروده ی شما عالیست.
        عباس زارع میرک آبادی
        چهارشنبه ۹ تير ۱۳۹۵ ۰۶:۵۵
        آفرین بانوی عزیز
        حرفهای دل را چقدر عالی به تصویر می کشید
        انگار در مقابل یک نقاشی نشسته ام و تماشا می کنم
        لذت بردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صادق صفرزاده (صادق)
        چهارشنبه ۹ تير ۱۳۹۵ ۰۷:۲۴
        سلام و عرض ادب
        عالی و دلنشین بود
        سمانه هروی
        چهارشنبه ۹ تير ۱۳۹۵ ۱۸:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        سلام

        چقدر ساده و صمیمی

        و با احساس

        خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۹ تير ۱۳۹۵ ۱۸:۲۷
        خندانک
        سلام و درود
        بسیارزیبا خندانک خندانک
        هانا زارعی
        چهارشنبه ۹ تير ۱۳۹۵ ۱۹:۲۸
        بسیار زیبا و با احساس خندانک خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        پنجشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۵ ۰۵:۴۲
        قشنگ بود بانو خندانک خندانک
        باید یک ترانه براش بسازم
        مهدی حریفی
        جمعه ۱۱ تير ۱۳۹۵ ۰۴:۳۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما..مرحبا
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        صابرخوشبین صفت
        جمعه ۱۱ تير ۱۳۹۵ ۰۵:۵۸
        سلام
        شعری زیبا و روان و به دل و به عبارتی خودمونی .
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6