يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
|
نگاهم را نمي خواني
توحال من چه ميداني
هواي عشق وحرماني
پريشاني پريشاني
زمن دوري گزيني ياكه از عشقم گريزاني
به من بنگر
ببين حال ورخم زرد از هراساني
واما تو نگار من
زبالا قرص مه داري
زمين آيي ميان لاله روياني
شراب سرخ به لب داري
سيه چشم وسپيد سيما
گلي خوشبوتر از گلها
ميان باغ وبستاني
به تب مرگي ودلتنگي
شناور دانه دانه رقص باراني
زپاكي نازنين دلبر
زلالين چشمه ساراني
خمارين چشم مستاني
تو خلوتگه
تونور ديده وجاني
زبهر من چرا گيسو نيفشاني
مرام بي وفاياني
دلم را از چه رنجاني
خدا داند عزيز من
دلم جز تو نمي خواهد
نمي بيند
نمي شيند كنار دلبري ديگر
رها بنما فراق ومهجوري
توجيراني
ميان سينه وجاني
باتقديم زيباترين گلهاي هستي به پيشگاهتان
بهاءالدين داودپور(بامداد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
خدمت داودپور عزیز
زیبا قلم زده اید اما بنظرم این اثر زیبا جای بررسی و بازبینی دارد و شما آن را خام و نپخته در اختیار ما گذاشته اید.حیف است اثر زیبایی مثل این نیمه کاره رها شود و بنظرم باید بیشتر بر روی آن کار کنی.
از کارهای قبلی که دیده بودم ضعیف تر نیست و خیلی از قبلی ها می تواند سرتر باشد به شرط اینکه بر روی آن کار کنید و در شما این حس هست که به زیبایی اثر کمک کنید.
زبان فکری شعر و نوشته ها و مخصوصا دلنوشته هایتان زیباست .
به امید موفقیت