چشم عشق...
دفترچه خاطرات
هنوز هم پر است
از قرار من
باصدای تو
گل سرخی که....
می خواهم ات که بمانی
پر یا پوچ
اگر بمانم،....
با تو پرواز خواهم کرد
و چنین شد؛
قرار گل سرخ
بی چاره
آری،اگر...
چشم غروب
رنگ عشق...
آخر قصه!
...
..
پس از تو
پنجره ها را به روی بهار می بندم
تا نگاه می کنی...
وقت رفتن است!
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
شب.....
بی نهایت کوتاهی است
قانون گریز
پر از منطق هایی مسئول!
تا دست می دهیم
آن یکی پا می دهد
پاهایی که باید با آن دوید
دست را دادیم و رفت
پا نگرفته می شویم
بی دست و پا!
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
دل اگر دیدنی بود
چتر بردارید
بال های بادی خروشان
بر باد دهنده تمام آرامش دریاست!
گریه های بی صدای دریا
طعنه موج نیست
به خاموش باریدن از بهاری گم
خون دل خوردن تا همیشه
مرغ دلتنگ را اسیر خون
سیراب انتظار قاصدک نمی کند
بهار پاییزی است
محکوم به عاشقی تا برسد
به هزار لالایی دوباره پاییز!
سوی چیره شدن بر سبزی خود
آیا در برابر زندگی ایستادن است...
یا برای زندگی!؟
...
..
حقیقت من تو هستی
حقیقت تو من،.....
پس حقیقت ما کجاست!؟
اگر بهشت بالاتر از دنیا باشد
بهترین فضیلت دنیا....
باید همین باشد که هست
هزار لغت مانده بر دهان شب
برای حرافی روز!
پ.ن
اول اینکه سه هفته غیبت می شود سه سروده....و بعد...
یکی از بزرگان می فرماید؛
غفلت اول ما این است که؛
به نعمت توجه نمی کنیم
نعمت جوانی را جز بعد از پیر شدن درست تشخیص نمی دهیم
نعمت امنیت را جز بعد از دچار شدن به ناامنی نمی فهمیم....
خرداد 95 - شهر من کرمانشاه
برای شما و قلمتان ارزوی موفقیت از ایز دمنان خواهانم