سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
درود دوست خوب و هنرمندم افرین بر احساس خوبت
آن مـرد درد دارد، مـوهـای زرد دارد
زن غصه میخـورد از، حالی که مرد دارد
آن مـرد میرود با، یک ساک توی مشتش
هی ضربه میخورد از، چاقوی توی پُشتش
هی دود میشود با، سیگار لای دندان
چایی نخورده برگشـت، آن مـرد توی زندان
زن گـریه میکند در، زن گریه میکند با...
زن گـریه میکند که، زن گریه میکند تا...
زن... گریه میکند از، احساس ج ن ده بودن
آن مرد مُـرده انگار، از ترس زنـده بـودن
زن آب و نـان ندارد، از بـس دهـان نــدارد
زن مُرده است انگار، از بس که جان ندارد
آن مرد زن ندارد، در تختهای بی خـواب
آرام میشود بــا، یک مشت قرص اعصاب
در بستـه شد و مَـردی، برگشت توی زنـدان
زن توی راهِ خـانـه، زن تـوی راه بـندان
\\\\"یاسر یسنا\\\\"